نویسنده: فرشته قنبری
سخت شده در این ایام راحت پرداختن به برخی مسائل اجتماعی و در امان ماندن از برخی اتهام ها. سخت است بخواهی از ضرورت های اجتماعی سخن بگویی و نشوی مصداق کسی که پایش را از گلیمش بیشتر دراز کرده است. سخت است...
هدف نگارنده در این مطلب این نیست که تحلیل شخصی ارائه دهد و به تبیین نظرات خود بپردازد. مقصود این است که در کشاکش جنجال های بی نتیجه ی ناشی از عدم شناخت صحیح، برای چند لحظه به قدر خواندن این مسطور به تأمل فرو رویم در یک پدیده ی شاید بتوان گفت اجتماعی؛ مقوله حجاب یا پوشش.
برخی در انکار این حجاب از زیر پاگذاشتن حق طبیعی زن برای داشتن آزادی سخن می گویند و ادعا می کنند که پوشش زن اهانت به حیثیت انسانی او و از بین بردن کرامتش است. برخی دیگر از محدودیت ناشی از پوشش زن دم می زنند وحجاب را نوعی محرومیت زن از بروز استعدادهایش برای کار و کوشش در اجتماع می دانند. گروه دیگری استدلال جالب تری دارند و «الانسان حریص علی ما منع منه» را بهانه می کنند و حجاب اجباری را علت تمایل عده ای به بد حجابی(بهتر است خوانده شود بی حجابی) می دانند و به قول استاد بزرگوار شهید مطهری از قول امثال «فروید» دلیل می آورند که ناکامی ها معلول قیود اجتماعی اند و باید غریزه را آزاد گذاشت تا ناکامی ها و عوارض ناشی از آن پیش نیاید و اینکه اثر معمولی تحریم، تحریک بیشتر حس کنجکاوی است و اگر آزاد باشی، دیگر علاقه ای به آن موضوع مورد تحریم نداری.
اگر دقیق تر نگاه کنی به این حقیقت بسیار واضح پی می بری که مقصود از این دلایل واهی چیزی نیست جز به انحراف کشیدن اذهان خالی عده ای که به هر دلیل به دنبال حقیقت نمی روند و هر آن چه گوششان می شنود را سرلوحه کار خود قرار می دهند.
سوال ما این جاست آزادی با داشتن حجاب سلب می شود یا با نداشتن آن؟ آیا استفاده ی اقتصادی از جنس زن در فروشگاه ها و مراکز تبلیغاتی با حیثیت و کرامت انسانی یک زن تطابق دارد؟ آیا آن حدی از پوشش که اسلام برای زن واجب دانسته موجب حفظ کرامت و احترام بیش تر او و در امان ماندنش از تعرض نمی شود؟
آیا آن ها که پوشش زن را خیانت به اجتماع و سبب رکود فعالیت هایش می دانند، به آسیب های بدحجابی و بی بندوباری در اجتماع اندیشیده اند؟ آیا آن ها که با تفکری خودخواهانه رفتار و پوشش نامناسب خود را تعدی به حقوق دیگران نمی دانند تاکنون به فلسفه ی حجاب در اسلام فکر کرده اند؟( آن جا که اسلام ارضای برخی تمتعات را منحصر به محیط خانواده کرده و خواسته تا تمرکز افراد اجتماع و پویایی عرصه های اجتماعی که باید با کارو فعالیت خالص توأم گردد، با این قسم رها بودن ها از بین نرود.)
آیا آن عده ای که بدحجابی را معلول اجبار می دانند، انسان را به خوبی می شناسند؟ از نظر نگارنده بعید است کسی انسان را به درستی بشناسد و نداند که برخی غرائز انسانی سیری ناپذیرند و هرچه به آن ها بها دهی، در کسب تنوع و لذت، بیش تر به پیش می روند. اشتباه فروید و امثال او در این است که پنداشته اند تنها راه رام کردن غرائز، اشباع بی حد وحصر آن هاست(1)؛ غافل از این موضوع که پیروی و تسلیم محض احساسات شهوانی شدن، تنها سبب بیش تر شعله ور شدن آن ها می شود و این سنخ غرائز همانند گرسنگی و تشنگی نیستند که دفع موضعی و مقطعی شوند مگر به دو طریق: ارضاء آن ها در حد حاجت طبیعی و جلوگیری از تهییج و تحریک آن ها. چرا که انسان طالب بی نهایت است و وقتی خواسته های روحی او در مسیر مادیات قرار گرفت در هیچ حدی متوقف نمی شود و رسیدن به هر مرحله ای میل و طلب به مرحله ی دیگر را در او به وجود می آورد.
به قول سعدی:
فرشته خوی شود آدمی ز کم خوردن وگر خورد چو بهائم بیفتد او چو جماد
مراد هرکه برآری مطیع امر تو گشت خلاف نفس که فرمان دهد چو یافت مراد
نتیجه آن که تقاضاهای نامحدود نفس انجام ناشدنی است و همیشه منجر می شود به نوعی احساس محرومیت و بعد اختلال روانی(همان چیزی که در غرب بسیارشایع است). واین همان جایی است که رعایت عفاف سبب تعدیل و رام کردن غرائز می شود و آرامش روانی را هم برای زنان و هم برای مردان به ارمغان می آورد. امروز، معاشرت های آزاد و بی بندوبار دختران و پسران ازدواج را به صورت یک وظیفه و تکلیف در آورده که باید آن را با توصیه های اخلاقی و فراهم آوردن امکانات فراوان به جوانان تحمیل کرد و علتش هم در این نکته نهفته است که برخلاف سیستم اسلامی که ازدواج را پایان محرومیت می داند، در سیستم روابط آزاد، این ازدواج است که دارد خاتمه می دهد به آزادی و این جاست که ما باید نگران بنیان خانواده باشیم؛ به خاطر آسیب هایی که وارد می شود به پیوندهای خانوادگی به علت عدم رعایت عفاف و پاکدامنی؛ به خاطر سست و غیرقابل اطمینان شدن روابط اعضای یک خانواده در اثر بی بندوباری ها؛ به خاطر...
و در آخر:
واالله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما
1- مسئله حجاب – شهید مطهری
2- نساء،27: وخدا می خواهد بر شما ببخشاید و کسانی که پیرو شهواتند می خواهند شما دستخوش انحراف بزرگی شوید.