نویسنده: فائزه نوروزی
کمال و غایت انسان در جهان بینی اسلامی، قرب به خداست و متصف شدن به صفات الهی. و این با توسعه به مفهوم غربی آن، یعنی پیشرفت اقتصادی با معیارها و موازینی خاص در تضاد است. مدرنیته و امروزی شدن از نگاه غربی ها جایی در آرمان جامعه ی اسلامی که همان رشد و اعتلای معنوی فرد است ندارد و پیشرفت در عرصه های مختلف علمی و صنعتی و اقتصادی، بر اساس تعریف صحیح از مبنای واقعی، خط مشی حاکمیت اسلام است. در پیشرفت به مفهوم غربی اگر گاهی سخن از توسعه ی فرهنگی هم به میان بیاید، مقصود آن فرهنگی است که در خدمت توسعه ی اقتصادی قرار دارد. در حالی که حرکت به سوی تکامل و تعالی در اسلام لزوما با توسعه ی مادی و اقتصادی همراه نیست و بلکه بالعکس، تعالی معنوی با قناعت و زهد و مصرف کمتر و ... ملازمت دارد. البته این سخن هرگز به معنی نفی پیشرفت اقتصادی در اسلام نیست بلکه اسلام موافق با آن پیشرفتی است که به تعالی و تکامل انسان کمک کند نه اینکه صرفا در جهت تمتع و لذت بیشتر باشد و به تنزل ارزش های اخلاقی و معنوی در او بینجامد.«یک توهم خطرناکى در ذهن ها وجود داشت و تزریق شده بود - شاید در بعضى از ذهنها هنوز هم این توهم وجود داشته باشد - و آن عبارت بود از توهم تقابل و تضاد میان عقلانى زیستن و توسعهیافتگى از یک طرف، و معنوى زیستن و اخلاقى زیستن از طرفى دیگر. باور شده بود براى بعضى که اگر جامعه بخواهد عقلانى و عملگرا و رونده و شتابگیرندهى در راه پیشرفت زندگى بکند، ناچار است از اخلاقیات و معنویات و دین و خدا فاصله بگیرد! اگر به همبستگى اخلاقى فکر کردیم، به معنویات دل بسته بودیم، ملاحظهى ضوابط و حدود دینى و اخلاقى را کردیم، ناچاریم از پیشرفته بودن کشور صرفنظر کنیم؛ از زندگى عقلانى چشم بپوشیم! یک چنین توهمى وجود داشته. دلائل تاریخى روشنى هم دارد این گمان باطل، و دلائل جامعهشناسى هم دارد.
آنچه که ما میخواهیم بر آن پا بفشاریم، این است که جمهورى اسلامى و حاکمیت دین و اسلام این توهم را ابطال کرده. ما می خواهیم و می توانیم هم عقلانى و منطقى و علمى و پیشرفته زندگى کنیم، هم در عین حال متمسک به ارزشهاى اخلاقى خودمان و پایبند به ایمان دینى خودمان و عامل به فرائض و لوازم زندگى مذهبى خودمان باقى بمانیم؛ بلکه در این جهت هم پیشتر برویم.» (1)
توسعه ی اقتصادی در جهان بینی اسلامی، تنها کوششی است در جهت اقامه ی عدل و ادای حکومت الهی. یعنی از بین بردن فقر مادی امری تبعی است نه اصلی، و هدف از آن دستیابی به عدالت اجتماعی است نه توسعه. در واقع هدف از پیشرفت اقتصادی در جامعه ی اسلامی، از سر راه برداشتن موانعی است که راه تعالی روحانی بشر به سوی خدا را سد کرده اند. چنانچه قرآن «لیقوم الناس بالقسط» را به عنوان هدف ارسال پیامبران بیان کرده و این اساس جامعهى نظام جمهورى اسلامى است. « هدف، عدالت و قسط اجتماعى است. جامعه، زمانى به صلاح، آبادانى، عمران و نجات حقیقى خواهد رسید که این تأمین شود.» (2)
اگر مبارزه با فقر مادی به عنوان محور و اصل اتخاذ شود، آموزش و پرورش نیز به عنوان امور تبعی در خدمت آن قرار خواهند گرفت و مدرک گرایی یکی از لوازم این نظام آموزشی است. یعنی آن وقتی که شرط تحصیل امتیازات اجتماعی و پیشرفت اقتصادی، تنها درس خواندن باشد. و اگر این شرط را از میان برداریم و مدرک آموزشی را لازمه ی کسب جایگاه اجتماعی ندانیم، بسیاری از کسانی که در صف طویل کنکورهای گوناگون انتظار می کشند از تحصیلات صرف نظر خواهند کرد. این دانشگاه دیگر محل اخلاقی برخورد عقاید و افکار نیست. تحقیق و تدریس، آن هم مطابق برنامه و در چشم انداز آرمان رشد غربی، شیوه ی تولیدی این دانشگاه قرار می گیرد.
واضح است که نهضت اسلامی از آموزش و پرورش و دانشگاه نگاهی فراتر از آنچه در غرب معمول است دریافت می کند و ان شاءالله در آینده ای نزدیک نظام آموزشی با نگاه توحیدی به همه ی امور و متناسب با آرمان های الهی انقلاب خواهدیافت و تا آن روز لاجرم باید این نظام موروثی را حفظ کنیم و در عین حال آماده باشیم تا در یک فرصت مناسب تحولات لازم را در آن انجام دهیم.
«امروز حرکت ما رو به جلو است؛ حرکت جهشى است و باید اینجور باشد؛ هم در زمینههاى علمى، هم در زمینههاى معنوى و اخلاقى. صنعت میتواند یک صنعت پیشرفته باشد، در عین حال ملاحظات دینى، ملاحظات اخلاقى، ملاحظات انسانى در صنعت کاملاً رعایت بشود. ما میخواهیم شما صنعتگران کشورمان، مدیران صنعت، نماد این حقیقت باشید. پایبند به دین و در همان حال و به همان استناد، پایبند به پیشرفت جهشى صنعت.» (3)
?و3. امام خامنه ای، بازدید از توانمندی های صنعت خودروسازی، 9/1/1389
2. امام خامنه ای، 29/9/1374