سمانه جعفری
بیش از دو سال است که گروهکهای تروریستی دانشمندان هستهای ما را ترور میکنند و تاکنون پنج دانشمند هسته ای به درجه رفیع شهادت نائل شده اند.
مروری بر ترورها
یک. دکتر علیمحمدی، 22/10/88، استاد فیزیک و نماینده ی ایران در پروژه ی سزامی، بمب گذاری در خودرو.
دو. دکتر مجید شهریاری، 8/9/89، عضو برجسته ی دانشکده مهندسی هسته ای دانشگاه شهید بهشتی، بمب گذاری در خودرو.
سه. فریدون عباسی، 8/9/89، رئیس فعلی سازمان انرژی اتمی ایران، بمب گذاری در خودرو، ترور ناموفق.
چهار. داریوش رضایی نژاد، 1/5/90، دانشجوی مقطع دکترای حرفه ای رشته برق، شلیک گلوله.
و مصطفی احمدی روشن، 21/10/90، معاون بازرگانی سایت نطنز، بمب گذاری در خودرو.
مصطفی احمدی روشن که بود؟
شهادت مصطفی از آن رو بوی دیگری داشت که کسی بود هم نسل خودمان، نه استادمان. فارغ التحصیل مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف. دوران دانشجویی در آزمایشگاه ها مشغول بوده و چندین مقاله از آن دورانش به جا مانده، اما نه از آن هایی که فقط سرشان توی کتاب درسی است. مصطفی معاون فرهنگی بسیج دانشگاه شریف بوده و کلاس های اخلاق آیت الله خوشوقت را شرکت می کرده. شب و روز تلاش می کرده و مثل هرکس دیگری گاهی خسته می شده، آن قدر که درس و بحث را رها می کرده و راه می افتاده سمت مشهد. بعد از دو ساعت زیارت بر می گشته و روز از نو.
بارزترین خصوصیتش این بود که زیر بار حرف زور نمی رفت#: «و لا یخشون احدا الا الله»؛ جز از خدا نمی ترسید و جز رضایت خداوند را در نظر نمی گرفت، و خدا حساب کارهایش را نگه داشت. «و کفی بالله حسیبا»#، به راستی که چه خوب حسابرسی ست.
چرا ترور؟
چون جنگ است؛ شهدای هسته ای ما گواهان این ادعایند. جنگ نرم جنگ تاراج سرمایه های فکری و انسانی و شلیک به مغزهای متفکر است. دشمنان نظام از الگوپذیری نخبگان ایرانی در دنیا نگران هستند. آمریکا و رژیم صهیونیستی، تحمل پیشرفت و توانمندی ایران را ندارند و با انواع تهدید ها و ترور ها قصد دارند مانع پیشرفت و ترقی ملت ما شوند.
مخالفان در این خیال به سر می برند که با ترور دانشمندان هسته ای می توانند در جامعه ی علمی ایران رعب و وحشت ایجاد کنند و نمی دانند که ایرانی در 33 سال گذشته در برابر طوفان هایی از ترور و تهدید و تحریم ایستادگی کرده و پای آرمان های این انقلاب مانده است. خیانت ها و جنایات آمریکا علیه ملت ایران آنچنان روشن است که جای هیچ شبهه ای باقی نمی گذارد که از ترور دانشمندان هسته ای ایران تنها آمریکا و رژیم صهیونیستی سود می برند.
می کشم، می کشم، آن که برادرم کشت
علیرضا، پسر پنج ساله ی شهید احمدی روشن، هنوز نمی تواند به عکس های پدر نگاه کند. درک مفهوم شهادت برای بزرگترها هم سخت است، چه رسد به تک پسری که همه ی عشقش این بوده بابا کی از نطنز برمی گردد. مادر شهید می گفت با عقلش خودش را راضی می کند، که این بهترین جایی ست که مصطفی می توانسته باشد، اما دلش چیز دیگری می گوید. باور نمی کند دعای همیشگی اش برای مصطفی - «در دو دنیا سربلند بودن»- اینقدر سخت اجابت شده باشد. هر روز برایش یاسین می خوانده، جایی نوشته بوده حفظش می کند، یا مرگش را بهترین مرگ ها رقم می زند. او به نیت اولی می خوانده اما دومی قسمت پسرش شده: شهادت. می گفت دعا نمی کنم شهید شوید، برای مادرهایتان خیلی سخت است. دعا می کنم خوب زندگی کنید. و احتمالا ادامه اش را توی دلش می گفت: کسی که خوب زندگی کند، خوب از دنیا می رود.
هرچند از دست دادن دانشمندان و نخبگان هسته ای برای ما وکشورمان ضایعه ی بسیار بزرگیست اما این شروع نهضتیست که وظیفه مان را از قبل سنگین تر و اراده مان را محکم تر می کند. با شهادت دانشمندان هسته ای نه تنها ملت ما مایوس نشد بلکه با حضور میلیونی در راهپیمایی 22بهمن و مشارکت بالا در انتخابات نشان داد که خون شهدا همچون دم مسیحایی، روح مرده را زنده میکند.
گرایش دانشجویان به رشته های هسته ای، کمپین پنج هزار امضای دانشجویان برای خدمت به سازمان انرژی اتمی#، تثبیت حمایت جبهه علم و فناوری از نظام و اعتراف دشمن به ناکامی و ناتوانی در جذب دانشمندان ایرانی و الگو گرفتن کشور های جهان از دانشمندان هسته ای ما از پیامدهای خون شهدای هسته ایست. این همه نشانه ی پایان سیاست تهدید و تحریم و آغاز استقلال همه جانبه علمی و فناوری و اقتصادی کشور و آغاز نهضت « تولید ملی وحمایت از کار وسرمایه ی ایرانی» ست.