سروش سیاری
(مروری بر مواضع ایران و گروه5+1)
مسئله دستیابی به انرژی هسته ای و نوع کاربرد آن همواره از موضوعات تعیین کننده در سیاست خارجی کشورها بوده است. موضوع هسته ای از جمله مواردی است که نه تنها کشورهایی که بطور مستقیم با این مسئله دست و پنجه نرم می کنند بلکه می تواند سایر کشورها را بطور غیرمستقیم درگیر کند. مقوله تأمین امنیت انرژی از اعضای اساسی شاکله سیاست خارجی کشورها محسوب می شود چرا که مهمترین عامل بقای آنها در تأمین انرژی است. نمونه بارز آن را می توان در دخالت های روسیه در سیاست های اتحادیه اروپا بواسطه وابستگی زیاد کشورهای اروپایی به گاز این کشور، تلاش غرب برای تضعیف جایگاه ایران در پروژه نابوکو و... مشاهده کرد. بنابراین دیپلماسی انرژی می تواند معیار جهانی برای تنظیم روابط بین الملل قرار گیرد. شایان ذکر است خواه ناخواه دنیا در مقابله با کمبود نفت و گاز در کنار پرهزینه شدن استخراج آنها در دهه های آینده چه در کشورهای صادر کننده و چه وارد کننده که می رود تا نفت و گاز را به کالاهایی لوکس تبدیل کند، شاهد رویکردی مبتنی بر انرژی در عرصه سیاست خارجی خواهد بود. طبق گزارشIEA: "میزان تقاضای انرژی جهان در فاصله سالهای2006تا2030 با نرخ رشد6/1%، افزایشی45% خواهد داشت."(1) بنابراین برای کشورها و بخصوص کشورهایی که سودای سلطه منطقه ای و فرامنطقه ای را در سر می پرورانند این سوال از اهمیت وافری برخوردار خواهد بود که چه کشورهایی و با اتخاذ چه سیاست هایی بازیگران اصلی این نبرد انرژی خواهند بود. یکی از دلایل اصلی مخالفت جبهه استکبار با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران اینست که جمهوری اسلامی با توجه موقعیت برتر تأمین سوخت فسیلی در جهان، در حال و آینده، چنانچه بتواند به انرژی اتمی بعنوان جایگزین اصلی نفت و گاز دست پیدا کند، موقعیت استراتژیک خود را بیش از پیش مستحکم می کند و طبیعتأ مسیر تغییر رژیم در آن نیز دشوارتر خواهد شد. همواره ابراز امیدواری مقامات همسو با غرب در باب اثربخشی تحریم ها علیه ایران در عرصه های مختلف جهت ایجاد امواج ناآرامی سیاسی از نگاه دستگاه تبلیغاتی آنها بازمانده است. این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که دستیابی ایران به فناوری هسته ای در مقیاسی جهانی تأثیر خواهد گذاشت و برای کشورهای منطقه و بخصوص کشورهای مسلمان نشین که این روزها بیش از هر زمان دیگری چشم و گوش بازی برای شنیدن الگوی اسلامی پیشرفت دارند الهام آفرین و نویدبخش می باشد.
پرونده هسته ای ایران که از هتل ویلارد واشنگتن تا بحال قریب به 10سال عمر کرده فراز و فرودهای بسیاری داشته است. چندوچون این پرونده برای جهانیان نشاندهنده عزم راسخ ملی و مسئولین امر برای احقاق حقوق خود در عرصه بین المللی است. تعلیق داوطلبانه فعالیت های هسته ای ایران جهت اعتمادسازی در سال2003 توسط دولت هشتم و همچنین از سرگیری مجدد این فعالیتها در سالهای2005و2006 در پی نامه رسمی دولت نهم به IAEA را باید نقاط عطف پرونده هسته ای ایران دانست. بعد از بازگشایی مجدد تأسیسات هسته ای، استکبار که عزم ملت و دولت ایران را در پیگیری حقوق خود جدی دید، بعد از تصویب چندین قطعنامه علیه برنامه هسته ای ایران و در پی ارجاع بی دلیل این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل، گروهی موسوم به 5+1 شامل کشورهای آمریکا، فرانسه، انگلیس، چین و روسیه بعلاوه آلمان تشکیل و مأمور به مذاکره مستقیم با مقامات ایرانی شد. گروه5+1 تا بحال در چهار مرحله با ایران وارد مذاکره شده است:
o ژنو1 در سال2007
o ژنو2 در سال2008
o ژنو3 در سال2010
o استانبول در سال2011
بررسی محتوی این مذاکرات به وضوح عقب نشینی های مکرر کشورهای دو سوی آتلانتیک را بر ملا می کند. اولین مذاکره(ژنو1) در شرایطی انجام شد که تعلیق به عنوان پیش شرط مذاکرات از دستور کار جلسه خارج شده بود. اولین دور از سلسله مذاکرات فیمابین که با پیشنهاد غرب برگزار شده بود نشان می داد که موضوع برای طرف غربی از اهمیتی دوچندان برخوردار است چرا که آمریکا سطح مذاکرات را تا معاون وزیر خارجه ارتقا داده بود. در ژنو2، ایران بر حق مسلم خود در دستیابی به انرژی هسته ای و کاربرد آن در راستای تعالی بشر و همچنین بر لزوم تغییر مقیاس گفتگوها از مسایل خرد به مقیاس کلان و جهانی تأکید کرد. در فاصله بیش از یک سالی که تا شروع مذاکرات ژنو3 به طول انجامید، ماشین تبلیغاتی جبهه کفر در کوچه و پس کوچه های رسانه های جهان سمپاشی گسترده ای را علیه مقصود ملت ایران برای فعالیتهای هسته ای شروع کرد تا بلکه بتواند هیأت ایرانی را با دستهای خالی به میز مذاکره بازگرداند. همزمان و بطور موازی ایالات متحده آمریکا برای اطمینان بیشتر از امتیازی که می بایست از مذاکرات کسب می کرد و همچنین در قامت هزار رنگِ مسئولیتِ تضمینِ امنیت جهانی تحریم هایی را علیه ایران به تصویب رساند. با تلاش های مکرر غرب به سرکردگی آمریکا و در پی جوسازی های منفی و ضداخلاقی علیه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی، قطعنامه1929 شورای امنیت نیز به تصویب رسید. کشورهای دو سوی آتلانتیک که به خیال خود سبد ایران را از هرگونه گزینه احتمالی خالی کرده بودند به میز مذاکره بازگشتند. مذاکرات ژنو3 که تحت تأثیر جو ترور اولین شهید هسته ای قرار گرفته بود نیز در عین حیرت جهانیان با برتری گفتمان انقلاب اسلامی همراه شد. نمایندگان ایران مبنای مذاکرات را در سه محور ذیل تعریف کردند:
o موضع گروه5+1 در قبال سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی
o آیا گروه5+1 به دنبال همکاری با ایران است یا تقابل؟
o به منطق گفتگو که لازمه آن اجتناب از فشار است متعهد خواهد بود یا نه؟
مذاکرات استانبول نیز مانند ژنو2 با تأکید بر حقوق حقه جمهوری اسلامی به کار خود پایان داد و بسترسازی های غرب راه به جایی نبرد. اولین عقب نشینی غرب در برابر ایران را باید قبل از شروع مذاکرات رسمی و در تشکیل گروه5+1 دید. چرا که وقتی IAEA، بعنوان تنها مرجع قانونی حل و فصل اینگونه مسایل نمی تواند از مجاری قانونی توقف غنی سازی در ایران را برای عده ای خاص تضمین کند، شکل گیری یک مکانیسم موازی برای مذاکره مستقیم با ایران خالی از توجیه می نماید. اما در روند مذاکرات نیز عقب نشینی ها از ابتدا با حذف تعلیق به عنوان پبش شرط مذاکرات شروع شد، با فریز کردن(کاهش سرعت پیشرفت) و طرح مبادله سوخت برای غنی سازی و ساخت صفحه سوخت در خارج از خاک ایران(بیانیه تهران2010 و...) ادامه یافت تا بدین جا رسید که: ایران باید تمام فعالیت های هسته ای خود را شفاف کند و این همان منطق «همه گزینه ها روی میز است.» می باشد! جالب اینجاست که هم در بیانیه تهران و هم در بیانیه ایران و تروئیکای اروپایی، دست آمریکا همواره از آستین اروپایی ها و بطور کلی طرف مذاکره با ایران بیرون می آید. اردوغان طی مصاحبه ای بعد از امضای بیانیه تهران اعلام کرد: "اوباما به من گفت که این بیانیه را امضا کنم."(2) همچنین در جریان بیانیه سعدآباد نیز تونی بلر اظهار داشت: "میوه عراق را در تهران از دستان (حسن)روحانی گرفتیم."(3)
آنچه مبرهن است اینست که غرب به سرکردگی آمریکا با دستیابی هر کشوری به انرژی هسته ای مخالفت می کند. اما نظام جمهوری اسلامی برای غرب از اهمیت بیشتری برخوردار است. چرا که اگر دانشمندان ایرانی بتوانند این علم را بومی کنند، کنترل آن از دست غرب خارج شده و لذا دستیابی سایر کشورها به این انرژی نیز موجبات زنجیر جویدن غرب را فراهم می کند. بنابراین کاملأ طبیعی است که غرب از تمامی بازوهای خود در سطوح خرد و کلان جهانی در راستای بازایستادن ایران از تلاش برای پیشرفت برنامه هسته ای صلح آمیز خود بهره ببرد. شاید نقطه قوت دیگری که این موضوع را برای آنها غیرقابل تحمل جلوه می دهد این باشد که هیچ نشانه ای از گرایشات نظامی در پرونده ایران مشاهده نمی شود و چون دلیلی برای توجیه اذهان عمومی جهت توقف برنامه هسته ای ایران نمی بینند به قول گراهام فولر: "حتی وقتی که عوامل دیگری برای نارضایتی وجود دارند، چه آسان می توان همه تقصیرها را به گردن مذهب انداخت!"(4) انگشت اتهام را به سمت اسلام عزیز می برند تا با یک تیر دو هدف را نشانه روند، یکی تنگ کردن حلقه تنفس ایران در عرصه جهانی و دیگری جلوگیری از رشد گروه های اسلام گرا در سراسر جهان و این را چیزی جز تلاش آمریکا برای ارضای خود و افکار عمومی جهان نمی توان نامید! تأکید رهبرانقلاب بر متلاشی کردن متجاوزان به حقوق ایران «از درون»(5) موید همین معناست. اشتباه بزرگی که همسایگان ناهمسو و بخصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس در فهم پرونده هسته ای ایران مرتکب می شوند اینست که ایران هسته ای را به معنای عدم وجود خود می پندارند در حالیکه بارها مقامات جمهوری اسلامی تأکید کرده اند که چتر امنیتی ایران در منطقه تضمین کننده امنیت پایدار بدون دخالت خارجی برای ایجاد ناامنی های کنترل شده خواهد بود. کشورهای هند، پاکستان،کره شمالی و اسراییل غاصب که دارای سلاح هسته ای هستند و پیمان NPTرا نپذیرفته اند و حتی خود آمریکا که هم عضو پیمانNPT است و هم از سلاح هسته ای استفاده کرده است و تابحال یکبار از ملت ژاپن و جامعه جهانی عذرخواهی نکرده است نه تنها هیچگاه مورد هجوم حملات رسانه ای غرب قرار نگرفته اند بلکه با سوءاستفاده از مفادNPT آنرا به اهرم فشاری برای دستیابی به خواسته های خود قرار داده است. آیا اینان دغدغه ای برای برهم زدن نظم امنیتی جهان محسوب نمی شوند؟!. البته آمریکا تا حدودی سیاست های هسته ای این کشورها را با خود تنظیم می کند. چندی پیش رهبر جدید کره شمالی در ازای کمک غذایی240000تنی آمریکا به این کشور حاضر به تعلیق غنی سازی در حضور بازرسان آژانس شد! و یا موافقتنامه غیرنظامی هسته ای2007 بین هند و آمریکا و... شواهدی بر این مدعا هستند. اما جمهوری اسلامی با «قالوا ربنا ا...»(6) استقامت خود را شروع کرده و در برابر مصادیق «بِمَا کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الأرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ»(7) در جهان، حماسه ایمان خود را با هیچ امتیازی معامله نخواهد کرد و اطمینان دارد که "اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت می کشاند."(8).
منابع:
1) فصلنامه روابط خارجی/زمستان1388
2) روزنامه جمهوری اسلامی13/4/1389
3) رجانیوز15/1/1391
4) استراتژی آمریکا در قبال جهان اسلام/محمود واعظی
5) سخنرانی رهبری1390/08/19
6) فصلت/30
7) احقاف/20
8) پیام حج امام(ره)1366