علیرضا صادقی
روایت محرم های تاریخ ساز
از 61 قمری تا 88 شمسی
محرم 61 هجری قمری: هنوز محرم نرسیده است. امام -علیهالسلام- رو به فرماندار مدینه کردند و فرمودند:
«هان ای ولید! تو نیک میدانی که ما خاندان پیامبر و گنجینهی رسالت هستیم؛ خانهی ما محل آمد و شد فرشتگان و جایگاه فرود رحمت خداست. خدا اسلام را به وسیلهی خاندان ما آغاز کرد و سرانجام نیز به وسیلهی خاندان ما آن را بر همهی مرامها و مسلکها پیروزی بخشیده و جهانگستر خواهد ساخت.
اما یزید -که تو از من میخواهی به او دست بیعت دهم- خود میدانی که عنصری است گناهکار، شرابخوار، خونریز، که بی هیچ پروایی به جنایت و بیداد دست میزند و مرز مقررات خدا را می شکند و خود را به فسق و فجور آلوده میسازد؛ از این رو فردی چون من با فردی چون یزید دست بیعت نخواهد داد.»
محرم فرا رسید. اسلام در برابر اسلام ایستاده است و با این حال حق در برابر باطل! و علیاکبرِ امام -علیهماالسلام- در راه به پدر گفته بود: «حال که ما برحقایم، پس هیچ ترسی از مرگ نداریم.» امروز عاشوراست و امام مرگ با عزت را بر حیات با ذلت ترجیح میدهد و میفرماید: «ابن زیاد، مرا میان کشته شدن و ذلت مخیّر قرار داده، هیهات که من جانب ذلت را بگیرم. این را خدا و رسول و دامانهای پاک عترت و جانهای غیرتمند و با عزت نمیپذیرند. هرگز اطاعت از فرومایگان را بر شهادت کریمانه ترجیح نخواهیم داد.» دیشب هم یادگار برادرش مرگ را شیرینتر از عسل خوانده بود. ظهر عاشوراست. برای امام رمقی نمانده است. اما مکتب انسانسازی امام تعطیل نیست و با اندک توان خود ندا میدهند: «ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرار فی دنیاکم.» آخرین درس امام هم آن جا که در گودال با معبود خود نجوا میکند: «الهی رضاً برضائک و تسلیماً لامرک لا معبود سواک.» امام شهید شد و تا ابد، جاودانه؛ که پیامبر اکرم -صلىاللهعلیهوآله- فرمودند: «براى شهادت حسین، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمىشود.»
محرم 1342 هجری شمسی: در ایام مبارزه با حکومت طاغوت، یکی از شعارهای مردم این بود: «نهضت ما حسینی است/ رهبر ما خمینی است». خود امام هم میگفت: نهضت ما مرهون امام حسین است. امام به عنوان یک رهبر دینی از حرارت و گرمای دلهای مؤمنان آگاه بود و از همین رو در ایام محرم بهترین استفاده را از هیئاتی که توسط خود مردم سازماندهی میشد، کرد. امام و دیگر علما به خوبی از ظرفیت سخنرانیها و مداحیهای این ماه در جهت سرنگونی رژیمی که بی هیچ پروایی به جنایت و بیداد دست میزد و مرز مقررات خدا را می شکست و خود را به فسق و فجور آلوده میساخت، استفاده کردند. ملاقات مسئولین هیئات مذهبی در قم با امام خمینی در آستانهی رفراندوم فرمایشی ششم بهمن 1341، تحولات بینظیری را در مضمون سخنرانیها و مداحیها در هیئات مذهبی ایجاد کرد. تکیه بر قیام و انقلاب بر ضد ظالمین، شاهبیت اشعار مذهبی و نوحههای آن دوره شد و انقلابیون با تکیه بر حماسهی عاشورای حسینی جوانان پرشور و آحاد مردم را همراه با نهضت امام خمینی کردند. چند ماه قبل از محرم 1342 طرح انقلاب سفید در رفراندومی نمایشی به تصویب رسید. نوروز سال 1342 امام خمینی عزای عمومی اعلام کرد. در 2 فروردین 1342 عوامل رژیم با هجومی وحشیانه به مدرسهی فیضیه در قم و مدرسهی طالبیه در تبریز تعدادی از طلاب را مورد ضرب و جرح قرار داده، مدارس دینی را به ویرانه تبدیل کردند. حوزهی علمیهی قم پس از ماجرای فیضیه 40 روز تعطیل شد و پس از اربعین شهدای فیضیه کار خود را آغاز کرد. امام خمینی طی سخنانی به مناسبت شروع دروس حوزوی، شاه، عوامل رژیم پهلوی، اسرائیل و امریکا را مورد حمله قرار داد و از علما و مردم خواست که در مقابل مظالم رژیم پهلوی ساکت ننشینند. امام خمینی سپس در نامهای به علمای تهران اعلام کردند: «حضرات آقایان توجه دارند اصل اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است. با این حال تقیه حرام است و اظهار حقایق، واجب».
محرم 1342 فرا رسید. امام خمینی پیش از آغاز محرم از وعاظ خواست سیاستهای ضد اسلامی شاه و همدستی آن را با اسرائیل مورد انتقاد قرار دهند و با خواندن نوحهها و مرثیهها خاطرهی فاجعهی مسجد گوهرشاد و مدرسهی فیضیه را در اذهان مردم زنده نمایند.
در طرف مقابل هم ساواک با احضار وعاظ از آنان خواست که در مجالس عزاداری : 1- علیه شخص اول مملکت سخن نگویند؛ 2-علیه اسرائیل مطلبی گفته نشود؛ 3- مرتب به مردم نگویند که اسلام در خطر است.
امام با آگاهی از تأثیر شگرف عاشورا در مبارزه با ظلم و ستم، در نامهای به واعظ شهیر حجتالاسلام فلسفی اظهار داشتند: «امروز روزی است که حضرات مبلغین محترم و خطبای معظم، دِین خود را به دین اثبات فرمایند... امروز روزی است که نظر مبارک امام زمان -صلواتاللهعلیه- به حضرات مبلغین دوخته شده است و ملاحظه میفرمایند که آقایان به چه نحو خدمت خود را به شرع مقدس ابراز و دین خود را ادا میفرمایند...». در عصر روز عاشورا امام خمینی شخصاً در مدرسهی فیضیه که مملو از جمعیت عزادار بود حضور یافته و به رغم تهدیدات رژیم، سخنان مبسوطی علیه شاه، اسرائیل و امریکا ایراد کردند. امام در بخشی از سخنان خود که در جمع بیش از دویست هزار نفر مردم عزادار ایراد میشد، خطاب به شاه گفتند: «من به شما نصیحت میکنم ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم، دست از این اعمال و رویه بردار. من میل ندارم که اگر روزی اربابها بخواهند که تو بروی، مردم شکرگزاری کنند. من نمیخواهم تو مثل پدرت شوی. نصیحت مرا بشنو، از روحانیت بشنو... از اسرائیل نشنو، اسرائیل به درد تو نمی خورد، بدبخت، بیچاره!»
در تهران مراسم عزاداری به تظاهرات سیاسی گسترده علیه شاه و رژیم پهلوی تبدیل شد؛ روز عاشورا در مسجد ترکها حجتالاسلام فلسفی طی سخنرانی مهمی دولت اسدالله علم را استیضاح کرد و آن را غیرقانونی دانست. روز عاشورا و فردای آن، خیابانهای تهران پر بود از جمعیت عزادار با شعار «خمینی، خمینی، خدا نگهدار تو/ بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو». محرم 61 هجری قمری کار خود را کرده بود. این را از شعار دستهجات عزاداری میتوان فهمید: «قم گشته کربلا، هر روزش عاشورا، فیضیه قتلگاه، خونجگر علما، شد موسم یاری مولانا الخمینی، یا صاحب الامر». یازدهم محرم نیز دانشجویان دانشگاه تهران به جمع تظاهرکنندگان پیوستند. رژیم پهلوی از ترس و وحشت زیاد، برای خاتمه دادن به قیام مردمی، رهبر نهضت و روحانیون انقلابی را دستگیر کرد. در نیمهشب دوازدهم محرم مأموران ساواک با هجوم به منزل امام، ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند. در روز 15 خرداد (12محرم)، مردم پس از اطلاع از دستگیری امام به خیابانها ریخته و علیه شاه دست به تظاهرات زدند. شعارهای «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» فضای شهرها را پر کرده بود.
در قم تظاهرات مردم به خاک و خون کشیده شد. تهران، شیراز، مشهد، ورامین و ... نیز به صحنهی درگیری گسترده مردم با عوامل رژیم تبدیل شد. در تهران همزمان با کشتار مردم در میدان ارگ، رادیوی تهران عوامفریبانه نوحههای مذهبی پخش میکرد! پایههای رژیم پهلوی سست شده بود.
محرم 1356 هجری شمسی: 14 سال پس از تبعید امام، محرم فرارسید. حکومت پهلوی در این فاصله با تکیه بر بیگانگان هر کاری که در راستای ضدیت با دین از دستش برمیآمد، انجام داد. برپایی مراسم گوناگون ضددینی نظیر جشن هنر شیراز، تغییر تقویم، پخش برنامههای مبتذل از تلویزیون و ترویج فحشا و منکرات در روزنامهها و مجلات و سینماها و ... از یک سو و وابستگی سیاسی و اقتصادی به بیگانگان و سرکوب و خفقان حاکم بر کشور از سوی دیگر، جامعه را آمادهی انفجار ساخته بود. شهادت حاجآقا مصطفی خمینی هم در آستانهی محرم، نام امام را در مجالس عزاداری دوباره بر سر زبانها آورده بود. رژیم در 27 محرم در روزنامهی اطلاعات به امام و قیامکنندگان 15 خرداد اهانت کرد. واکنش مردم در قالب تظاهرات در قم بروز کرد. و رژیم بیچاره که نمیداند شهادت درس عاشوراست و برای پیروان امامِ عاشورا شیرینتر از عسل، باز هم سرکوب و به خاک و خون کشیدن مردم و طلاب را پیش گرفت. امام طی پیامی، قیام 29 محرم را ادامهی قیام 15 خرداد 1342 دانست و اقدام رژیم را محکوم کرد. کمکم قیام مردم قم به تبریز، یزد، کرمان و سایر شهرهای کشور منتقل شد. عید نوروز 1357 مصادف با چهلم شهدای تبریز شد و عزای عمومی اعلام گردید. وضع رژیم، هر روز بدتر از دیروز!
محرم 1357 هجری شمسی: از 17 شهریور تا 10 آذر که مصادف با اول محرمالحرام 1357 بود، اتفاقات مهمی در ارتباط با انقلاب اسلامی رخ داد. اعلام حکومت نظامی و تشدید برخورد با مردم مسلمان ایران، هجرت امام خمینی از نجف به پاریس، اعتصاب کارگران و کارمندان دولت، فاجعهی مسجد جامع کرمان، کشتار دانشآموزان و دانشجویان در سیزدهم آبان و تشکیل دولت نظامی ارتشبد ازهاری اتفاقاتی بود که در خلال این ماهها رخ داده بود. 25 روز پس از آغاز به کار دولت نظامی ازهاری، محرم 1357 فرا رسید. در شب اول محرم مردم به سر دادن شعارهای «اللهاکبر» و «لاالهالاالله» بر روی بامهای منازل خود روی آوردند. از همان شب علاوه بر تظاهرات بر روی بامهای منازل، تظاهرات خیابانی نیز به شکل گستردهای آغاز شد که به شهادت عدهای از عزاداران حسینی منجر شد.
امام خمینی طی پیامی کشتار مردم در اول محرم 1357 را محکوم و ارتباط قیام ملت ایران با حماسهی عاشورا را این گونه ترسیم نمود: «این ملت، شیعهی بزرگترین مرد تاریخ است که با تنی چند، نهضت عظیم عاشورا را برپا نمود و سلسلهی اموی را برای ابد در گورستان تاریخ دفن فرمود و به خواست خدای تعالی، ملت عزیز و پیرو بحق امام -علیهالسلام، با خون خود سلسلهی ابلیسی پهلوی را در قبرستان تاریخ دفن می نماید و پرچم اسلام را در پهنهی کشور بلکه کشورها، به اهتزاز درمی آورد». ایشان همچنین در 14 آذر در مصاحبه با رادیو لوکزامبورگ جایگاه محرم را در مبارزات ضداستبدادی این گونه ترسیم میکنند: «سؤال: حضرت آیتالله! چرا محرم از نظر این مبارزات این قدر مهم است؟ و آیا تصور میفرمایید که در طی محرم، این مبارزه علیه شاه به نهایت خودش برسد؟ جواب: محرم ماهی است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده و به اثبات رسانده است که در طول تاریخ همیشه حق بر باطل پیروز شده است. امسال در ماه محرم، نهضت حق در مقابل باطل تقویت میشود. من امیدوارم که نهضت اسلامی ایران در این ماه محرم مراحل آخر خود را طی کند.» آرزو و پیشبینی امام مبنی بر این که رژیم پهلوی در ماه محرم 1357 مراحل آخر حیات خود را طی کند، تحقق پیدا کرد. حضور میلیونی مردم در تظاهرات تاسوعا و عاشورای سال 1357 که در حکم رفراندومی علیه نظام شاهنشاهی بود، پایه های رژیم شاه را کاملاً متزلزل کرد. به علاوه در روز عاشورا عدهای از نظامیان شاغل در گارد جاویدان که تکیهگاه رژیم در سرکوب نیروهای مردمی بود، تعدادی از افسران گارد را در نهارخوری پادگان لویزان به گلوله بستند. سیل خروشان مردم در روز تاسوعا و عاشورای 1357 ضربهی سختی بر پیکر رژیم شاهنشاهی وارد آورد و آنها را از فکر مقابله با این حرکت عظیم در روزهای مقدس تاسوعا و عاشورا خارج ساخت. سیوشش روز پس از تظاهرات عظیم عاشورا، شاه از کشور گریخت و بیستوشش روز بعد در 22 بهمن 1357 رژیم شاهنشاهی در میان ناباوری ناظران به کلی مضمحل شد.
از محرم 61 تا محرم 57 همه یک خط را دنبال میکرد، مبارزه با حکومت طاغوت و برپایی حکومت اسلام؛ اما...
محرم 1388 هجری شمسی: 30 سال از انقلاب میگذرد. حکومت، جمهوری اسلامی شده است با تمام نقصهایش اما برخی سالهاست که با اسلامش مشکل دارند. چند ماهی است مردم تهران شاهد فتنهای هستند. در هر مناسبتی جریان فتنه آشوبی به پا میکند. 25 خرداد، 13 آبان و 16 آذر و .... مردم بیگناه، مساجد و پایگاههای بسیج، حتی اتوبوسها و سطل آشغالها نیز از قربانیان این حوادثاند. سرانجام فتنه ماهیت خود را رو میکند و چهرهی بینقابش را نمایان. کجا؟ آن جا که محرم فرا میرسد و خون خدا رسوا میکند فتنه و سرانش را. ظهر عاشورا بود. جمعی خس و خاشاک به خیابانها آمده بودند تا برای BBC و VOA سوژهسازی کنند. در ظهر عاشورا سوت و کف میزدند و هلهله میکردند تا با صدای بلند بگویند که با اسلام مشکل دارند. شعار مرگ بر اصل ... (بشکند قلمی که بخواهد تکرارش کند) تا به همه بفهمانند که مشکلشان با حکومت دینی است. به نمازگزاران ظهر عاشورا سنگ زدند تا ثابت کنند هر روز عاشوراست و هر زمین کربلا! سیاهیهای عزا را پاره کردند تا بگویند به دنبال حذف عاشورا هستند و مگر نور خدا خاموششدنی است؟! در محرمهای سالهای پیش از انقلاب مردم گوش به فرمان امام خمینی بودند و در عاشورای 88 آقای سازگارا و نوریزاده در شبکههای بیبیسی و صدای امریکا مخاطبان خود را دعوت به حضور در صحنهی اغتشاشات میکردند. چریکهای فدایی و جریان بهائیت نیز برای اغتشاشات ظهر عاشورا فراخوان داده بودند و تعداد زیادی از دستگیرشدگان هم از همین گروهها بودند. دیگر بگذرم از نقش دیپلماتهای کشورهای بیگانه و عوامل مرتبط با سرویسهای جاسوسی امریکا و غرب.
حرارت و گرمای دلهای مؤمنان را که به خاطر دارید؛ جمع شد و نهِ ده را آفرید. نهم دیماه سال 1388 عشق مردم مسلمان ایران به امام شهیدشان، کار خود را کرد و مرگ فتنه را رقم زد و با لحن حضرت امام، سلسلهی ابلیسی فتنه را در قبرستان تاریخ دفن نمود.
***
و چه زیبا میگوید سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی:
هر انسانی را لیلهالقدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب میشود و حُر را نیز شب قدری این چنین پیش آمد... عمر بن سعد را نیز... من و تو را هم پیش خواهد آمد. اگر باب یا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد که: لَعَنَ اللهُ اُمَّهً سَمِعَت بِذلِکَ فَرَضیَت بِه؟...