چرا شهید بهشتی از خودش دفاع نمیکرد در برابر شبهات چون حتی تردیدها به جامعه حزباللهی هم رسیده بود؟
ایشان سعی میکرد مساله را شخصی تلقی نکند و از خود دفاع نکند ولی از حزب دفاع میکرد. ولی دشمنی با حزب گسترده بود و حتی در اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا این موضوع مشخص شد ولی همه این دشمنیها نشان میداد حزب در جهت تثبیت نظام گام بر میدارد و در جهت قدرت دادن و تثبیت خط امام میکوشد و واقعه 7 تیر هم این واقعه را تایید میکند. اگر حزب نقش تعیین کنندهای نداشت این مقدار دشمنی با ایشان وجود نداشت.
به نظر شما مشی آزادمنشی شهید بهشتی در مناظره با افرادی نظیر کیانوری و پیمان چه نتایجی داشت؟ برخی صحبتها حاکی از مخالفت برخی اعضای حزب با این گفتگوهای تلویزیونی بوده است.
من یادم نمیآید که کسی گسترده مخالف این حرکت بوده باشد ولی ممکن است برخی نظرشان این بوده باشد که بهشتی در حد کیانوری نیست که با او مناظره کند که بهشتی این حرفها را رد میکرد و میگفت اگر این مناظرات روشنگرانه باشد اثرات زیادی دارد. حزب تودهایها خودشان معتقد بودند این مناظرات نقش زیادی در منزوی کردن حزب توده داشته است و شهید بهشتی هم محبوبیت بسیار زیادی در بین مردم پس از این مناظرات پیدا کرد.
حزب جمهوری اسلامی چرا منحل شد؟
اولا بحث وجود شخص شهید بهشتی طبعا تاثیر خیلی زیادی بر اداره حزب داشت ولی بعد از سال 60 اتفاقات زیادی به دلیل اختلاف نظرها و مشکلات ناشی از جنگ پدید آمد و از طرفی عوامل بیرون از حزب هم شدیدا علیه حزب فعالیت میکردند و مهمتر از همه این که حزب از نظر منابع مالی تحت فشار قرار گرفت و امکانات قبلی عملا دیگر در اختیار حزب نبود و همچنین اختلافاتی پدید آمد که عملا سازشناپذیر بود و دو خط کاملا متفاوت شکل گرفت که نتیجه آن را در سال 76 اوج آن را مشاهده کردیم که بنده زمینههای آن را از سال 64 دیدم و حزب هم در سال66 ترجیح داد که دچار تضاد درون انقلابی نشود و حزب هم یک طرف دعوا در داخل کشور نشود.
اختلافات درون حزب را کمی بازتر میکنید؟
دولت آقای موسوی نظرات خاصی داشتند که با برخی نظرات اعضای حزب متناقض بود و برخی افراد هم به شدت در مخالفت با حزب تلاش کردند و برخی اعضای حزب نیز درگیر مسئولیتهای اجرایی بودند که شهید بهشتی با این امر میانهای نداشتند.
چه گونه شهید بهشتی در تمامی سمتهایی که داشتند موفق بودند؟
شهید بهشتی در اواخر سال 58 با تاکید امام دو شغله شدند و رییس قوه قضاییه شدند و بارها از امام خواستند که تمام وقت را در حزب بگذارند ولی امام در آن مقطع فرمودند شایستهتر از ایشان ندارند و شهید بهشتی هم در واقع اطاعت کردند. ولی شخصا مایل بودند تمام وقت خود را برای حزب بگذارند.
آیا امام با تحزب موافق بودند؟
این یکی از بحثهای خیلی پیچیده است که در این بحث نمیگنجد که آیا تحزب در ایران پا میگیرد یا خیر. حضرت امام با تحزب مخالف نبودند. نظرشان این بود که باید دید چه کسی بر حزب نظارت میکند. مثلا با شهید بهشتی موافق بودند و حتی ماهانه به حزب کمک میکردند. ولی با حزبی که نتوان به آن اعتماد کرد مخالف بودند ولی در عین حال تبلیغات بر ضد حزب ادامه پیدا کرد و این تصور به وجود آمد که برای همیشه نمیتوان به حزب جمهوری اسلامی اعتماد کرد چون معلوم نبود چه کسی بر سر کار میآید.
مقام معظم رهبری هم تحت شرایطی با تحزب موافقند و اصولا نظام انتخاباتی کشور هم لازمهاش تحزب است که به روزمرگی و به نوعی ناهماهنگی مبتلا نشویم.
آیا حضرت امام توصیهای برای انحلال حزب کردند؟
یادم نمیآید آن موقع چنین بحثی مطرح شده باشد. در واقع حضرت امام حتی به حزب کمک هم میکردند ولی مشخص نبودن آینده حزب باعث شد اعضا رای به انحلال حزب دهند و در این میان حضرت امام هم موافقت یا مخالفت خاصی از خود نشان ندادند.
از ویژگیهای شخصیتی شهید بهشتی بفرمایید.
ایشان فوقالعاده منضبط بودند و بسیار دقیق و با نظم رفتار میکردند به گونهای که مثل ایشان بنده تا به حال منظم و دقیقندیدهام. همچنین ایشان فوقالعاده فرد قانونگرایی بودند و مسلما اگر حیات ایشان ادامه مییافت وضعیت قانونگرایی در کشور کاملا شکل متفاوتی مییافت.
از آن شب تلخ هفتم تیر هم اگر خاطرهای دارید، بفرمایید.
ما روزهای یکشنبه جلسهای داشتیم که دو ساعت قبل از اذان بود و جلسه شورای مرکزی حزب بود و پس از آن نماز را به امامت شهید بهشتی میخواندیم و سپس به سالن اجتماعات میرفتیم برای تبادل نظر بین مسئولین قوا. آن شب هم قرار به همین شکل بود و همه بعد از نماز به سمت سالن رفتند ولی من چون قرار بود که فردا صبحش به ماموریت خارجی بروم برای استراحت به منزل رفتم که به محض رسیدن به خانه تلفن زدند و گفتند که آن اتفاق افتاده است و به دفتر حزب برگشتم و تا نیمه شب دنبال اجساد میگشتیم. صبح هم شهید رجایی با من تماس گرفت و گفت تو زندهای؟ گفتم بله! گفت یک جنازه پیدا کردند میگویند این جنازه منصوری است ولی نمیدانستیم درست است یا غلط. گفتم نه من ظاهرا زندهام!
به نظر شما در حال حاضر چه شخصی شبیهترین فرد به شهید بهشتی است؟ هیچ کس، هیچ کس مثل بهشتی نیست و نخواهد بود.