از این پس قرار است بخشی در نشریه تحت عنوان ستون آزاد تعبیه شود.این بخش توسط عموم دانشجویان، از هر گروه و تشکلی نگارش و گردآوری می شود و حاوی مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می باشد.
مطالب این بخش باید شرایطی از جمله احترام به عقاید ،آداب و رسوم و قومیت ها را دارا باشد و در بیان مسائل مصرح تاریخی صادق باشد.
محتوای ستون آزاد به هیچ وجه مورد تائید تشکل بسیج دانشجویی نیست و تنها در راستای تحقق گوشه ی کوچکی از کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه است که ان شاء الله در سایر عرصه ها نیز ادامه پیدا کند.
از تمامی دانشجویان تقاضا می شود تا مطالب مورد نظر خود را به ایمیل nabz.fanni@gmail.com تحت عنوان ستون آزاد ارسال نمایند. ضمنا حق پاسخگویی متقابل برای تمامی افراد وجو دارد.
مرز تقلید
این روزها زیر سوال بردن تقلید به یک پز روشنفکری تبدیل شده است و هر کسی می خواهد در حوزه روشنفکری دینی سری توی سرها در بیاورد دیواری کوتاه تر از دیوار مراجع تقلید پیدا نمی کند اما اینکه این همه هجمه به یک نقطه انجام می شود نشان گر نقطه ضعفی است که شاید در طی دویست سالی که از عمر اصطلاحی به نام مرجع تقلید می گذرد به این امر توجه نشده است ، این نقطه ضعف این است که فقه از دیر باز در همه حوزه های مربوط به زندگی ورود کرده است اما عصر حاضر بواسطه پیچیده شدن مسائل مستحدثه ی جوامع، اقتضائاتی دارد که با 200 سال پیش فرق می کند ، همه ی عرصه های زندگی در جوامع مدرن امروزی هر کدام صاحب متخصص شده اند متخصصانی که ادعا دارند در حوزه خود بیشتر از هر کسی تحقیق و تفحص کرده اند لذا ان قلت هایی در پنهان و آشکار، به احکام مراجع وارد می کنند که هر چند نادرست باشد باز توانایی تاثیر بر مخاطب عام و تشکیک در ذهن آنها را دارد .
دراین میان یک مسئله که هم منتقدین تقلید که تقلید را کار میمون می دانند و هم مدافعانش به آن بی توجه هستند این است که در تقیسمات ارسطویی علوم، همه ی مسائل مربوط به زندگی فردی و تعامل با اجتماع – که حوزه احکام عملی مجتهدین را بر می گیرد – ذیل علم اخلاق طبقه بندی می شود و اخلاق شامل دو طیف علمی و عملی می شود. وقتی فرد از اخلاق علمی و متقن مکاتب فکری به سمت اخلاق عملی سیر می کند دیگر این محاکات او با وجدان و خدای خویش است که تعیین کننده است چرا که برخی از مسائل مربوط به اخلاق آنقدر پیچیده است که نمی شود حکم کلی درباره آن صادر کرد. اما در ساحت کلیات می بایست معیار ها و شاخص هایی باشد؛ لذا فقیه حکم شاخص را استنتاج می کند؛ ولی این فرد است که در محاکات با نفس خویش به عمل می رسد .
اما این قاعده درباره احکام فردی است. احکام اجتماعی - که بسیاری از احکام ظاهرا فردی مانند نماز هم در باطن اجتماعی هستند – شامل این قاعده نمی شود. مثال این امر موسیقی است. قبل از انقلاب اکثر علمای اعلام تولید، فروش، حمل، نواختن و گوش دادن به موسیقی سازی و حتی بخشی از موسیقی آوازی را هم حرام می دانستند ولی در همان زمان هنرمند فرزانه و متشرعی مانند محسن نفر تار می نواخت. موسیقی یاد می گرفت و یاد می داد. بعد ها در دهه شصت برخی شقوق موسیقی حرام و برخی حلال اعلام شد ولی باز ایشان کار خود را می کرد. امروزه احکام فقها بخصوص حضرت آیت الله خامنه ای در باب موسیقی بسیار آسان تر شده است و حتی بسیاری چیزهایی که موسیقیدانان متشرع ممکن است جایز ندانند، ایشان و برخی مراجع جایز می دانند. ماجرا چیست ؟ آیا مراجع اشتباه می کردند ؟ نه مراجع براساس ظواهر و معیارهایی برای کلیت اجتماع حاضر حکم می کنند ولی متخصص موسیقی امروز فردا و پس فردای نسبت موسیقی با جامعه را می بیند و به تکلیف الهی خود عمل می کند .
حقایق عالم جمع بین اضداد است برای درک احکام دین می بایست از قالب خشک توضیح المسائل عملی مراجع در آمده و ضمن نگه داشتن فقه در جایگاه خود، فرد و نسبتش با خدا و معارف دیگر دینی و حکمت اسلامی را نیز می بایست در نظر گرفت. تقلید در مسائل اجتماعی دینی از آنجا که دین روشی اجتماعی برگرفته از وحی است شیوه میمون نیست چرا که تفاوت انسان با حیوان همین اجتماعی بودن و توانایی اجتماعی شدن است اما باید بدانیم که خودشناسی فرد که مبنای توحید است بر دادگاه وجدان او حکم می کند و این محاکات فرد است که داده ها را از مجتهد می گیرد ولی بر مبنای پردازش خود عمل می کند .