از این پس قرار است بخشی در نشریه تحت عنوان ستون آزاد تعبیه شود.این بخش توسط عموم دانشجویان، از هر گروه و تشکلی نگارش و گردآوری می شود و حاوی مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می باشد.
مطالب این بخش باید شرایطی از جمله احترام به عقاید ،آداب و رسوم و قومیت ها را دارا باشد و در بیان مسائل مصرح تاریخی صادق باشد.
محتوای ستون آزاد به هیچ وجه مورد تائید تشکل بسیج دانشجویی نیست و تنها در راستای تحقق گوشه ی کوچکی از کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه است که ان شاء الله در سایر عرصه ها نیز ادامه پیدا کند.
از تمامی دانشجویان تقاضا می شود تا مطالب مورد نظر خود را به ایمیل nabz.fanni@gmail.com تحت عنوان ستون آزاد ارسال نمایند. ضمنا حق پاسخگویی متقابل برای تمامی افراد وجو دارد.
این مطلب را یکی از دانشجویان از وبلاگ پاتوق سید حسین پیشنهاد کرده است که بخشی از مطلب آفتاب اندر سما آنگه کسی گوید سها؟ است. برای خواندن کامل مطلب به آدرس matr.ir مراجعه نمایید.
وحدت؟ وحدت بر سر چه؟ اسلام؟ دقیقا کدام اسلام؟ بر اساس چه معیاری؟ وحدت فقهی؟ اگر از سر بیاطلاعی یا روشنفکری بگویی مشکلی نیست خواهم گفت: بسم الله، «اشهد أن علیا ولی الله» را از اذان حذف کنید! آن وقت رگ غیرتت میجنبد و حرفت را پس میگیری! بگذار به نکتهای از هزاران تقصیرمان اشاره کنم. شیخ صدوق در کتاب شریف «من لا یحضره الفقیه» که در تراز کتاب «الکافی» شیخ کلینی یکی از کتب اربعهی شیعه است چنین مینویسد:«المفوضة (لعنهم الله) قد وضعوا أخبارا وزادوا فی الاذان … بعد أشهد أن محمدا رسول الله " أشهد أن علیا ولی الله " مرتین… ولا شک فی أن علیا ولی الله وأنه أمیر المؤمنین حقا وأن محمدا وآله صلوات الله علیهم خیر البریة، ولکن لیس ذلک فی أصل الاذان.- قائلان به تفویض که خداوند لعنتشان کناد احادیثی جعل کردند و به اذان… پس از اشهد ان محمد رسول الله دو مرتبه اشهد ان علی ولی الله افزودند… گرچه بدون شک علی ولی الله و به حق امیرمؤمنان است و قطعا محمد و آلش صلوات الله علیهم برترین خلایق هستند ولی این جملات در اصل اذان نیست.». به همین سبب است که فقهای اهل دقت برای رفع شبههی بدعت و البت مراعات عقول رعیت در هر اذان به گونهای متفاوت به ولایت امیر مؤمنان میدهند شهادت. خدا مرا ببخشد که وقتی برای اول بار شنیدم امام موسی صدر(اعاده الله بخیر) در راستای وحدت مسلمانان این حذف را به شیخ الأزهر پیشنهاد داده است، با خود به عقوبتهای اخروی آن برای ایشان اندیشیدم! البته اگر بخواهیم انصاف بدهیم مشکل نه از ماست و نه از اهل سنت. مشکل آن است که فقه، یک کمّیت گسسته است. مجموعهای است از گزارههای تغییرناپذیر. به عبارتی ماهیت فقه است که اجازهی چنین وحدتی را نمیدهد. درست همانقدر که اجازهی وحدت میان فقهای شیعه را نمیدهد. طرفه این که عمل به الف تا تاء تمت رسالههای عملیه تنها شرط لازم دینداری است، نه شرط کافی آن. «چه بسیار متنسکی که دین ندارد.»
اما شاید بپرسی مگر شهادت به ولایت امیر مظلوم مؤمنان (علیه افضل صلاة و السلام) در اذان جز فایده و جلب توفیق ضرر دیگری هم دارد؟! و مگر شیعیان ایشان غافلند که این جمله جزء اذان نیست؟! شاید ملول شدی و پنداشتی این حرفها و دقتها افاضه و پز و مشغولیتهای بیثمر حوزوی به گذشتههای دور است! حق داری. اما… آیت الله شهید سید محمدباقر صدر -کسی که امام خمینی (ره) او را «مغز متفکر اسلامی» مینامد.- در کتاب «أئمة أهل البیت (علیهم السلام)» در مقام بیان فلسفهی تشیع میگوید امامان (علیهم السلام) در سیر تاریخی پیوستهی خود، از مصونیتبخشی به تمام امت نا امید شدند. و شیعه چارهی آن نا امیدی بود. «باید افرادی از میان امت، برگزیده و تا بالاترین حد ممکن محافظت و تفهیم میشدند تا پیشرو، رهبر و محافظ سرتاسر مجموعهی اسلام شوند؛ مجموعهای که از حد اقل ایمنی برخوردار شده بود.» مشکل، افزودن دو جلمهی گیرم مستحب -اگر نگوییم بدعت و حرام- به اذان نیست. مشکل، امتداد این انحراف استحبابی در طول تاریخ و نقض فلسفهی تشیع یعنی سرپرستی، مصونیتبخشی و دستگیری از همهی امت است. سیزده قرن قبل، امامان ما (علیهم السلام) معلمان امامان مذاهب چهارگانهی اهل سنت بودند. اما امروز ما حتی در بسیاری تقسیمبندیها جزء مذاهب رسمی اسلام به حساب نمیآییم. ما دیگر مرجع فقیهان اهل سنت نیستیم، تا چه رسد به ملجأشان! صدها سال است تأسی به صادقین (علیهما السلام) در حد ادعا مانده است.
قرنهاست از نقش اساسی مذهب خود یعنی دستگیری فکری از امت اسلام و نیابت اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در امت دور افتادهایم. در زیارت جامعه خواندهایم «کهف الوری- پناهگاه مردمان» اما خود هیچگاه پناه نبودهایم. شاید بد نباشد فاصلهی خودمان را به عنوان دنبالهروان اهل بیت (علیهم السلام) با تک تک اوصاف پیشوایان خود در زیارت جامعه بسنجیم. آن وقت به سادگی در خواهیم یافت هیچ شباهتی با آن بزرگواران نداریم!