سیری در مبارزات آیتالله مصباح یزدی، پیش از انقلاب تا امروز، قسمت اول
نویسنده: فائزه نوروزی
آیتالله مصباح یزدی کسی است که بنا بر اظهار مطبوعات خبرسازترین مرد سال 1380 در ایران بودهاست و شاید در ایران جوان تحصیلکرده و دانشجویی نیست که با نام وی آشنا نباشد. او که در فلسفه شاگرد علامه طباطبایی، مشهورترین فیلسوف و مفسر ایرانی درنزد غربیان است، فقه و اصول و البته سیاست را در درس رهبر فقید انقلاب اسلامی، حاضر میشدهاست و تقریباً15 سال شاگرد آیتالله محمدتقی بهجت بوده است. آیتالله بهجت نیز جملاتی با مفهوم ویژه در وصف این شاگرد خود گفتهاست.
اما نگاهی به کارنامهی درخشان این متفکر نشان میدهد او با قامتی استوار در دو سنگر در مبارزهای سخت کوشیدهاست؛ مبارزه با رژیم پهلوی، 1342 تا 1357 و جهاد فرهنگی و مبارزه با التقاط فکری، پس از پیروزی انقلاب تا امروز
مبارزه با رژیم پهلوی
در انقلاب اسلامی ایران از زمانی که مبارزات حضرت امام در سال 1342 به صورت علنی ظهور یافت، آدم های زیادی پیرامون ایشان در به ثمر رسیدن انقلاب تلاش میکردند که میتوان آیت الله مصباح را یکی از آنان برشمرد. آیتالله مصباح اساسنامهی مهمترین تشکل روحانی (جامعه مدرسین) را نوشت و دو نشریهی بعثت و انتقام را چاپ میکرد که خود دربارهی آن چنین میگوید: «تشخیص من این بود که رکن اساسی این فعالیتها، رکن فرهنگی است و اساس اسلام، فرهنگ اسلام است و فرهنگ اسلام باید به وسیلهی روحانیت تقویت و آموزش داده شود...» (1) ساواک در سال 44 از سرنخهای بدستآمده به او رسید ولی او زیرکانه خط خود را تغییر داد و ساواک نتوانست اثبات کندکه نوشتهها به خط اوست. نام محمدتقی مصباح از سال 42 تا 57 در اعلامیه های فراوانی موجود است که در جلد سوم کتاب اسناد انقلاب اسلامی ثبت شدهاست. از جمله ی آن ها اعلامیه ی فضلا دربارهی فاجعهی خونین 19 دی قم در سال 56، حادثه ی کشتار یزد، اعلامیه راجع به اوضاع اسفبار ایران و نامهی جمعی از استادان حوزهی علمیهی قم به رئیس جمهور فرانسه در حمایت از امام، همه در سال 57 را می توان نام برد. (2)
در اواخر دهه 40 سازمان مجاهدین خلق اعلام وجود کرد و بیشتر رجال مطرح سیاسی که با حکومت پهلوی مبارزه می کردند از جمله آقای هاشمی رفسنجانی از آن حمایت کردند. هاشمی مبارزات تند و مسلحانه را ابزار مهمی علیه پهلوی میدانست و با سران سازمان، مرتبط و حتی دوست بود. تا جایی که وقتی در زندان برای اعدام رضایی،عنصر شاخص مجاهدین خلق، مجلس سوگواری برگزار شد، رفسنجانی سخنران آن مجلس بود. اما در بین سیاسیون روحانی، امام خمینی، آیت الله مطهری و مصباح یزدی هیچ گاه حاضر به تایید این سازمان نشدند. امام خمینی اصولاً با مبارزه مسلحانه موافق نبود و «آگاه سازی تودهای» و « تبلیغات» راحربهای کاریتر میدانست. هاشمی حتی یک بار به قم، منزل آیتالله مصباح رفت و سعی کرد تا او را قانع کند تا در دفاع از مجاهدین خلق فعالیتی کند. اما مصباح ورود به چنین معادلهای را نپذیرفت و گفت: «من این جمع را نمیشناسم وطبعا له یا علیه آنان اقدامی نمیکنم.» این جواب برای هاشمی رفسنجانی، بسیار سنگین بود ولی او به احترام نفر سوم جمع، آیت الله سید علی خامنهای – که سکوت کرده بود– هیچ نگفت. (این ملاقات را در سال 84 آقای کروبی، در مصاحبه با شرق، به گونهی دیگری نقل و تحریف کرد و اخیرا در یکی از نشریات دانشگاه نیز این روایت تحریف شده تکرار شدهاست.)
وقتی در اردیبهشت54 اعلامیه تقی شهرام منتشر شد و همگان فهمیدند که سازمان، مواضع خود را تغییر داده و مارکسیست شده است، رفسنجانی دریافت که وحید افراخته و بهرام آرام و سایر دوستان او از ابتدا قابل اعتماد نبودهاند، از این رو در دیدار با امام خمینی(ره) در نجف چنین میگوید: «چه خوب شد که شما حرف ما را گوش ندادید و از سازمان حمایت نکردید. اگر حمایت کردهبودید، الان که اینها مواضع خود را اعلام کردهاند، برای نهضت ما خیلی بد میشد.»
(1) محمدتقی مصباح یزدی، انتقام، نشریهی داخلی حوزهی علمیهی قم در سالهای 1344-1343
(2) اسناد انقلاب اسلامی: ج3، صفحات 239،268،272،479