استاد مصباح از زبان «سید هادی خسروشاهی» عضو ارشد«مجمع روحانیون مبارز»
اشاره: سال 1379؛ استاد مصباح، سلسله سخنرانی های روشنگری، قبل از خطبه های نماز جمعه ی تهران ایراد می کند. سخنرانی هایی، در نقد افکار روشنفکران روز و تبیین مبانی حکومت اسلامی. این صراحت لهجه و قوت استدلال استاد، روزنامه های زنجیره ای را به توهین و تهمت و فحاشی به استاد وا می دارد؛ تا جایی که کاریکاتوری به هیأت حیوان از استاد می کشند؛حدمت شکنی ای، که از دوره مشروطه بی سابقه بود. این هتاکی به آشوب در کل کشور و تعطیل حوزه های علمیه برای چند روز انجامید. در همین اثنا، «استاد سید هادی خسرشاهی» از خادمان بزرگ انقلاب اسلامی و از اعضای ارشد «مجمع روحانیون مبارز» (که اعضای این گروه، بیش ترین حملات را در سال های اخیر به استاد مصباح داشته اند) دست به چاپ آرشیو نشریه ی «انتقام» (1) می زند؛ نشریه ای که استاد مصباح در اوج خفقان سال های1342 تا 1344، علیه رژیم پهلوی منتشر می کرده است. خسروشاهی در مقدمه ی این کتاب، با گلایه از توهین ها به استاد مصباح، همه ی دوه خردادی ها را به اخلاق سیاسی فرا می خواند، به مقام علمی استاد مصباح ادای احترام می کند و ایشان را از تهمت «دور بودن از مبارزه قبل از انقلاب» مبرا می انگارد. متن زیر بخشی از این مقدمه است:
... البته روش استاد مصباح –همانند دیگر همکاران و برادران- از همان دوران، «مخفی کاری» و «رازداری» و «عدم تظاهر» بود، به ویژه که ایشان در هیچ زمینه ای، -زمینه های علمی، فلسفی، سیاسی و ... – مایل نبود که خودی نشان بدهد و همواره طبق معتقدات و باورهای خود به کار و مبارزه ادامه می داد و اگر هم کسانی دربرهه ای از زمان، توقفی ظاهری در مبارزه ی ایشان احساس می کنند، این در واقع «تاکتیکی» خاص و مرحله ای بوده و گرنه «استراتژی» ایشان، از روزی که ما ایشان را در جلسات درس تفسیر و فلسفه ی استاد علامه آیت الله محمد حسین طباطبایی شناختیم «کار در راه خدا» و «ادای تکلیف در حد توان و قدرت» طبق تشخیص و برداشت خود بود ...
نشر «انتقام» آن هم به تنهایی و با امکانات بسیار محدود آن زمان، خود دلیلی روشن و آشکار بر این روش و تاکتیک و استمرار روح مبارزه است... و هرگز نمی توان ایشان و یا کسان دیگر را به دلیل نداشتن «امضا» در چند اعلامیه! دور از «میدان مبارزه» نامید.
در واقع اگر کسانی برای این که شناخته نشوند و مبارزه را استمرار بخشند و یا بنا به تشخیص خود، چند صباحی به ظاهر توقفی در مبارزه داشته باشند تا رفع خطر بشود و یا چند اعلامیه حوزه علمیه قم را به دلائلی –مثلاً عدم حضور در حوزه- امضا نکنند، نمی توان گفت که آن ها از مبارزه با رژیم «دور شده» و یا «بریده» اند.
به هر حال نشریه ی «انتقام» با محتوای غنی خود، نشان دهنده ی عمق اندیشه و نوع تفکر «ناشر» آن در زمینه های مبارزاتی است که فقط در «بعد سیاسی» خلاصه نمی شود، بلکه شامل ابعاد گونه گون دیگر این مبارزه نیز می گردد.
البته اعلام تنهایی آقای مصباح در این مبارزه، باز به مفهوم مخالفت دیگر دوستان آن زمان با «خط مشی» ایشان نیست، بلکه «توفیق» نصیب آنان نشده که «همکاری» داشته باشند و این نیز، ناشی از تصمیم خاص خود آقای مصباح بوره که برای احتراز ازتفرقه ی احتمالی در اداره ی نشریه، از دوستان [نشریه ی] «بعثت» [آقایان خسروشاهی، هاشمی رفسنجانی، علی حجتی کرمانی و ...] دعوت به هکاری قلمی نکرده اند... گرچه آن ها ضمن اطلاع از کم و کیف جریان، از صمیم قلب موفقیت نشریه را آرزومند بودند و در توزیع آن، در حدود امکان، تلاش و کوشش می کردند...
استاد مصباح در اثر همین پنهانکاری و عدم تظاهر، کمتر در دید مأمورین ساواک و گزارش های آن ها بود... و روی همین اصل هم در مورد نشریه ی «انتقام» می بینیم که ذهن مأمورین، معطوف به چند نفری شده است که چون «اهل قلم» هستند، پس لابد همه ی اعلامیه و نشریات حوزه علمیه قم را آن ها منتشر می سازند! در حالی که این تصور مطلقاً صحت نداشت...
ساواک قم در چند گزارش خود، نویسنده ی این سطور یا علی حجتی کرمانی را از «نویسندگان بعثت و انتقام»! معرفی می کند. اما واقعیت غیر از این بود. نه اینجانب و نه علی حجتی کرمانی، از نویسندگان «انتقام» نبودیم، بلکه گزارشگران ساواک، چون «نویسنده» واقعی آن را نمی شناختند و نمی یافتند، از روی ناچاری، کسان دیگری را در گزارش خود نام می برند تا کمی بی لیاقتی خود را پوشش دهند!
... امام خمینی (ره) مطلبی درباره ی اختلاف ها و برخوردها دارند ... متن آن چنین است:
«... دعواهای ما، دعوایی نیست که برای خدا باشد... همه ی ما از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خداست و ما برای مصالح اسلامی دعوا می کنیم... دعوای من و شما و همه ی کسانی که دعوا می کنند همه برای خودشان است... »
پس اگر «دعوا بری خودشان» را رها کنیم، می توان با استاد مصباح در همه ی امور همفکر نبود و هم به ایشان ارادت ورزید... و هم از همه «انتقاد» به قصد «اصلاح» نمود...
احترام استاد مصباح و دیگر اساتید محفوظ است و برداشت ها و «اجتهاد»های ما هم برای خودمان محترم و محفوظ خواهد بود. فللمصیب أجران و للمخطئ أجر واحد.
وقتی من تلمذ استاد مصباح را در خدمت استاد بزرگوار علامه طباطبایی دیده ام و می دانم که ایشان از شاگردان ممتاز آن بزرگوار «در همه ی زمینه ها» است، چگونه می توانم به خود اجازه دهم که به خاطر یک یا چند نوع برداشت ایشان از مسائل سیاسی روز –و در خطبه های پیش از نماز جمعه- که با دیدگاه و باورهای من ناسازگار است، راه و روش دیگری را انتخاب کنم؟
پاسخ اندیشه اندیشه است و نه چیز دیگر... و اگر در این را به «دعوا» کشیده شدیم، باید بدانیم که به قول امام خمینی، «دعوا برای خودشان» است!
... با این امید که همه ی برادران به صلح و صفای دوران مبارزه بازگردند، مجموعه شماره های نشریه ی «انتقام» را تقدیم می دارم...
* عبارتی که شهید بهشتی، در نامه ای درباره ی استاد مصباح به کار می برد.
(1) انتقام: نشریه داخلی دانشجویان حوزه علمیه قم در سالهای 1344- 1342، به قلم محمد تقی مصباح یزدی، به کوشش سید هادی خسروشاهی، مرکز بررسی های اسلامی و کلبه ی شروق