نویسنده: سیدمحمدخاتمی
مشروعیت الهی حکومت اسلامی از زبان سید محمد خاتمی، دهه ی شصت
حکومت ها را می شود در یک تقسیم بندی کلی، به سه دسته تفسیم کرد: یکی حکومت های دیکتاتوری و زورمدار، یکی حکومتهای مردمی و سیستم های به اصطلاح امروزی دموکراتیک و سومی حکومت اسلامی است که مردم مسلمان و ایثارگر ایران با قیام و انقلاب خویش آن را مستقر کرده اند و در کار سازماندهی و تقویت آن هستند. در حکومت های دیکتاتوری و زورمدار، آنچه بر مردم حاکم است اهوای یک فرد و یا گروه خاص است... در حکومت های مردمی به معنای امروز آن نیز در نظر و تئوری، جای هوای نفس فرد و اهوای یک گروه خاص را اهوای جمع یا اکثریت می گیرد. البته در عمل باز آن چیز که حاکم و مسلط است، نظر، خواست و منافع گروه خاصی است... حتی در دموکراسی های جدید، آن چیزی که پذیرفته شده و مورد توجه است اکثریت کمی است. اگر در یک سو همه متفکران و اندیشمندان و فرزانگان قوم باشند و در طرف دیگر هیچ انسان فرزانه و متفکری نباشد و اکثریت با این طرف باشد؛ حاکم، نظریه و خواست این اکثریتی است که فاقد شخصیت های متفکر و فرزانه است. اگر فرزانگان جامعه در اقلیت قرار بگیرند، طبق معیارهای دموکراسی امروز، مجبور به اطاعت از خواست اکثریت هستند، چون ملاک اکثریت عددی است و طبعا ملاک اهوای انسانهاست. طبعاً دیگر رابطه ی حکومت شونده و رابطه ی حکومت کننده هم در این نظام ها معلوم است. در حکومت های الهی که در لحظات کوتاهی از تاریخ، تحقق هم پیدا کرده و اگر برکتی و خیری و عزتی و عظمتی و انسانیتی در تاریخ است، ناشی از همان لحظاتی است که حکومتهای الهی در تاریخ مستقر شده است... در حکومتهای الهی آنچه در جامعه باید حکومت کند فضیلت است که منشا همه فضیلت ها و همه عظمت ها خدای هستی است... و فضیلت بوسیله فرمان خدا مشخص می شود، حکم خدا... در بینش الهی انسان بزرگتر از آن است که حتی انسان بر او حکومت کند. حیثیت انسانی،کرامت انسانی، ارزش جوهری انسانی ایجاب می کند که فقط خدا بر او حکومت کند و خدا در بینش های الهی، کمال مطلق و جمال و علم و عظمت و فضیلت مطلق است... البته نتیجه ی چنین حکومتی سعادت تمامی افراد جامعه است نه اکثریت...
بیعت و رای مردم، حاکمیت اسلامی را فعلیت می بخشد. حاکم را رأی مردم تعیین نمی کند، حاکم را خدا معین می کند، برخلاف حکومت های عرفی، حالا از هر نوعش باشند... در اسلام رأی مردم، انسانی را حاکم نمی گرداند؛ حکومت ملاک های واقعی دارد که خدا بیان کرده. اگر در زمان حضور معصوم باشد، شخص حاکم مشخص است ... در زمان غیبت، ملاک ها حاکمند. خدا و پیغمبر خدا و اولیا معصوم خدا ملاک ها را مشخص کرده اند که عبارت است از دانایی، تدبیر و تقوی. در راس دانایی ها دانایی به دین خداست... در نظام اسلامی همین ملاک ها باید بر مردم حاکم باشد. این امور اموری نیست که به رای مردم ایجاد بشود... پس رأی مردم چه نقشی دارد؟ رأی و بیعت مردم، حکومت را فعلیت می بخشد. یعنی کسی که شأن و صلاحیت حکومت دارد، وقتی مردم به او رای دادند، فعلاً [=عملاً] هم حاکم می شود. اگر مردم رأی ندادند، تکلیف از حاکم ساقط است،گرچه واقعاً او باید حکومت داشته باشد.
سید محمد خاتمی، در جمع مسئولان روابط عمومی مراکز فرهنگی کشور (4/12/63). به نقل از روزنامه ی کیهان (7/4/80)