حکومت، که شعبهاى از ولایت مطلقه رسول اللَّه است، یکى از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتى نماز و روزه و حج است... حکومت مىتواند قراردادهاى شرعى را که خود با مردم بسته است، در موقعى که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و مىتواند هر امرى را، چه عبادى و یا غیر عبادى است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى که چنین است جلوگیرى کند.
امام روح الله خمینی
صحیفه، ج20، 452
اگر خدا به ما عنایت نکرده بود به کجا رفته بودیم؟ما باید قدر بدانیم که خدا ما را انتخاب کرده است برای پیاده کردن حکومت صالحین و مستضعفین. ما باید قدر بدانیم این مطلب را که خدا از بهترینان امتش را-از آدم تا کنون- برای رهبری ما قرار داده. آنقدر مطیعش باشیم و آنقدر حمایتش کنیم که خدا وارثان زمین و یاران امام زمان(عج) را هم از ما برگزینند.
حمیدصالحی-دانشجوی مهندسی مکانیک دانشکده فنی
تازیخ شهادت: 12/12/65
نویسنده: سارا سعادتمند
اساس شکل گیری انقلاب اسلامی و استمرار آن، برپایه فرهنگ اصیل اسلامی و معیارهای الهی بوده است. از همین رو دشمنان نظام، پس از شکست در پروژه های نظامی، به استفاده از ابزارهای فرهنگی به عنوان روشی جدید روی آوردند: «مهمترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ جامعه ایران است». 1 درهمین راستا با تصویب بودجه های کلان، ایجاد رسانه و اتاقهای فکری و استراتژی «رخنه و نفوذ» در عناصر حقوقی و ساختاری نظام، فعالیت های گسترده ای را برای سامان دادن به فرآیند استحاله از درون نظام تدارک دیدند: «هرکس می تواند امتیاز نشریه بگیرد و ازاین تریبون به مبارزه برخیزد».2 این حرکت خزنده، با رشد قارچ گونه مطبوعات، پس از تحولات سیاسی دوم خرداد76، و درسایه حمایت عناصر نفوذی، فعالیتهای تخریبی خود را آغاز کرد و با فریب افکار عمومی از طریق مطبوعات زنجیره ای، القاء شبهه و دروغ، و استفاده از کلمات مقدسی چون آزادی، جامعه مدنی و...، سست کردن پایه های اعتقادی مردم و از بین بردن اعتماد مردم به نظام را هدف کار خویش قرار داد. در این میان، رهبری بارها و در زمانهای مختلف، وجود این حرکت موذیانه را به مسئولین هشدار دادند. تصویب طرح اصلاحیه قانون مطبوعات در مجلس پنجم، فضایی را برای جلوگیری ازسیاستهای باز ضدفرهنگی وزارت ارشاد ایجاد کرد. اما این جریان زخم خورده، تلاش گسترده ای را در جهت مخالفت با این طرح و به دست گرفتن افکار عمومی آغاز نمود. روزنامه های زنجیره ای با استفاده از تیترهای اهانت آمیز، نقدهای مغرضانه سیاسی و با حمایت بنگاههای خبری بیگانه، به جنجال آفرینی پرداختند که از آن جمله می توان به تیتر روزنامه «سلام» و غائله کوی دانشگاه (تیرماه 78)، اشاره کرد. چندماه پس از تصویب نهایی این طرح و شکست تلاشهای این طیف، مجلس ششم در اولین گام، طرحی جدید در مقابله با طرح قبلی ارائه داد. طرحی عجولانه، با انگیزه های حزبی و سیاسی که به اعتراف طراحان آن، تنها 21 ساعت در کمیسیون مربوطه بررسی شده بود! این طرح که با حذف بندهایی از قانون مطبوعات، عملا راه را برای نفوذ عناصر ضدانقلاب، مصونیت نویسندگان در نوشتن علیه خدا و مقدسات و... بازگذاشته بود، با استقبال گسترده رسانه های دشمن مواجه شد. رهبری در جلسه ای با شخصیت های شاخص این جریان، به اشکالات جدی و استراتژیک این طرح پرداختند، و سپس در پیامی به نمایندگان مجلس، از آنان خواستند تا در نتایج این طرح، تأمل نمایند. اما این پیام و تذکر دلسوزانه رهبری، اثربخش نبود و این طیف همچنان بر طبل خواسته های سیاسی خود می کوفت و هم صدا با خبرگذاری های بیگانه، با جوسازی و دروغ پراکنی به حمایت از این طرح می پرداخت. پس از اصرار تنی چند از نمایندگان مجلس برای کشیدن این طرح به صحن علنی مجلس، از آنجائیکه این طرح با اشکالات اساسی مواجه بود و مصالح دشمنان را تأمین می نمود، رهبری به دنبال نگرانی مردم و مراجع عظام تقلید، براساس حق شرعی ولی فقیه که در اصول 5، 57 و 110 قانون اساسی برآن تأکید شده است با ارسال نامه ای خطاب به رئیس و نمایندگان مجلس، از ادامه این انحراف و فتنه جلوگیری نمودند. این واقعه، نقطه عطفی در کوتاه کردن دست مزدوران و بیگانگان از مطبوعات کشور بود و هر آنچه دشمنان نظام توسط عناصر داخلی خود رشته بودند، پنبه کرد: « آنچه تاکنون همه تحرکات ما را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران با ناکامی مواجه ساخته است، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است؛ چراکه ولایت فقیه برای ما و گنجینه های اطلاعاتی ما، یک واژه بی تعریف است؛ به طوری که ما به هیچ وجه نمی توانیم محل حضور و حتی میزان بُرد احکام ولی فقیه را پیش بینی کنیم!».3
1. دیوید کیو، مأمور سازمان سیا
2. کتاب هویت، ص 70
3. استنلی روم، معاون رئیس سازمان امنیت ملی آمریکا
حکومت اسلامی از نگاه شهید آیت الله محمدباقر صدر
نویسنده: احسان ابراهیمی
قیام عاشورایی مردم دین پناه ایران در تقابل با طاغوت و رژیم پهلوی از سال 42 به رهبری روحانیت و در راس آن حضرت «امام روح الله»، ایثار سطوح گوناگون «امت» و در نهایت پیروزی نهضت در بهمن 57، بی تردید یک حرکت دینی و در دفاع از حریم مقدس اسلام بود. با تحقق این رویداد بی بدیل، اندیشه ای نو در جهان اسلام متولد شد؛ اینکه با رهبری های یک «فقیه جامع الشرایط» و با ظهور قدرت ایمان و احساسات دینی امت می توان حتی بدون سلاح با طاغوت و طاغوتیان پیکار کرد و پیروز شد.
امام روح الله که در آن زمان عملا در جایگاه ولایت فقیه واقع شده بود و اکثریت قاطع ملت رهبری سیاسی او را پذیرا شده بودند، انتخاب شکل حکومت را بر عهده ملت گذارد و جمهوری اسلامی را به عنوان پیشنهاد مطرح ساخت. بدین ترتیب با همه پرسی فروردین 58 و رای بی نظیر 98/32 درصد امت به جمهوری اسلامی، حاکمیت اسلام، رسما به صورت یک «نهاد سیاسی دینی» محقق گشت.
بدون شک فقیه یگانه ای که توانست نظریه ولایت فقیه را، با لحاظ تمامی جوانب و وجوه آن، به تجربه بگذارد و آن را عملا مبنای یک نظام سیاسی قرار دهد حضرت امام روح الله بود؛ اما آیا اصل نظریه ولایت فقیه نیز از بدایع و نوآوری های بنیان گذار جمهوری اسلامی است؟
انظار شیخ مفید، به عنوان نخستین فقیه برجسته عصر غیبت کبری، نشان میدهد که ولایت فقیه همزاد تولد فقاهت در مذهب تشیع است. کتاب ابی الصلاح حلبی(374-447) با عنوان الکافی از این امر حکایت میکند که این کتاب نخستین متن فقهی است که در فصلی مجزا و مستقل به نام «تنبیه الاحکام» به بررسی زوایای گوناگون ولایت فقیه میپردازد.
ابن ادریس(543-598)، به پیروی از ابوصلاح، در فصل تنفیذ احکام، به جوانب مختلف ولایت فقیه میپردازد و فقهای پس از او نیز، از محقق حلی(602-676) که فقیه را به عنوان «من الیه الحکم» و دارای «حق النیابه» معرفی میکند و علامه حلی(648-726) که فقیه مأمون را منصوب از طرف امام میداند، تا شهید اول(734-786) که بر نیابت عامه فقیه تأکید میکند و آن را دلیل بر اقامه حدود و یا نماز جمعه میداند، نوعا به بررسی ولایت فقیه پرداخته اند.
محقق کرکی(868-940) باشفافیت کامل سومین فقیهی است که بحثی مستقل در باب ولایت فقیه دارد و از نیابت عامه فقیهان دفاع میکندو «اجماع و اتفاق اصحاب» را یکی از مدارک خود میداند. فقهای پس از وی نیز این رویه را میپذیرند.
ملا احمد نراقی(1185-1245) که آغازگر دوره جدید ولایت فقیه است و علاوه بر اجماع، به تنقیح مناصب گوناگون فقها و استقرای ادله فقهی آن میپردازد، صاحب عناوین(متوفای1250) که این ولایت را به عنوان حکم و موضوع قبول میکند، صاحب جواهر(متوفای1266) که به صراحت و روشنی ولایت انتصابی فقیه را قبول میکند و آن را «اقتضای طعم فقاهت» میداند(1) و شیخ انصاری(1214-1281)، که تحولات فکری حوزه های فقاهت در دوره اخیر مرهون دقتهای اوست، دیگر فقیهان این عصرند که هریک به نحوی به تبیین و دفاع از ولایت فقیه میپردازند.
محقق نایینی(1277-1355) که طبق تقریر مرحوم آملی به ولایت انتصابی عامه معتقد است و پس از وی محقق مامقانی، آیت الله بروجردی، شیخ حسین کاشف الغطاء، شیخ مرتضی حائری یزدی، سید محمدرضا گلپایگانی و... از دیگر بزرگانی به حساب می آیند که از ارکان ولایت عامه فقها دفاع میکنند.
اما درست در دورانی که خط مجاهدت شیعه به نقطه عطف خود رسیده و مقارن با اوجگیری نهضت امام روح الله در ایران، جهان تشیع شاهد ظهور نابغه ای جوان در آسمان فقاهت است؛ ستاره فروزانی است که در این هماوردگاه دشوار، تنها به اندیشیدن و نظریه پردازی بسنده نکرد و جان بر سر راه آرمان خود نهاد و تمام هستی خویش را نثار راهی کرد که جز به مدد همت بزرگمردانی چون او، در جهانی سراسر ظلمت و جور، گشوده نخواهد شد و نیز گشوده نخواهد ماند؛ آیت الله شهید سید محمد باقر صدر.
شهید صدر، اسلام شناسی بصیر و عالمی آگاه به اوضاع زمان بود؛ فقیهى ژرف اندیش و مبتکر که فقه را تئورى براى عمل، و اسلام را در تمام عرصه ها داراى برنامه و قانون مى دانست و بر این باور بود که حاکم اسلامى، اجراى قانونهاى شرع را به عهده دارد و دایره اختیارات وى، بسیار گسترده است؛ ولى فقیه در دوران غیبت کبرى، در رأس هرم قدرت و حکومت اسلامى قرار دارد و اجراى دستورها و فرمانهاى وى، واجب است.
شهید صدر، پیروى و به کار بستن حکمى را که حاکم اسلامى براساس مصلحت صادر کرده باشد، براى تمام افراد، واجب مى داند؛ گرچه از نظر دیگران شاید داراى مصلحت ملزمه نباشد. محدوده آن از مباحها فراتر است و آنچه را که بستگى به مصالح اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و نظامى دارد، در بر مى گیرد(2). این دیدگاه، نشانگر گستردگى حوزه اختیار حاکم اسلامى است و بیانگر این نکته که احکام برابر شرایط زمان و مکان، دگرگون مى شوند و شناخت این دگرگونى بر عهده ولى فقیه است.
توجه به این نکته بایسته است که مقصود شهید صدر این نیست که در تمام این امور، حاکم مسلمانان دخالت مستقیم داشته باشد؛ بلکه بر این باور است که قواى کشور، این وظیفه را زیر نظر ولى فقیه انجام مى دهند. شهید صدر یکى از راه حلهاى رفع مشکلات جامعه رادخالت و نظارت دولت بر بازار و امور اقتصادى مى داند(3).
ایشان به روشنى براى قوه مقننه و مجریه که مردم در گزینش آنها نقش دارند، مشروعیت قائل است و این امر را ناشى از جانشینى انسان از خداوند و پذیرش امانت الهى از سوى انسان مى داند(4).
شهید صدر، در رساله جمهورى اسلامى از قانونهاى ثابت اسلام به عنوان قانون اساسى یاد مى کند و محدوده کار قوه مقننه را در قانونهاى دگرگون شونده و جایى که قانون ویژه اى وجود ندارد -و از آن به منطقةالفراغ یاد میکند- مى داند و در احکام دگرگون شونده بر این باور است که اگر مجتهدان آراى گوناگونى داشتند، قوه مقننه مى تواند یکى از آن دیدگاهها را براى چهارچوب قانون گزینش نماید(5) و در مواردى که از سوى شرع، قانونى بر واجب و یا حرام نرسیده و امر و نهى وجود ندارد، قوه مقننه مى تواند قانون وضع کند و این، بیشتر موارد عرفى و اجتماعى را در بر مى گیرد(6).
وى بر این باور است که هدف دولت اسلامى در روابط خارجىاش، بسط و گسترش نور اسلام و انتقال مشعل این رسالت عظیم به تمامى دنیاست، نیز جانبدارى از عدالت و حقانیت در امور جهانى و عرضه و تقدیم الگوها و ارزشهاى والاى اسلام از این گذر؛ همچنین یارى رساندن به تمامى مستضعفان و رنجدیدگان کره خاکى و پایدارى و مقاومت در برابر استعمار و طغیانگرى، به ویژه در جهان اسلام که ایران، جزء جداییناپذیر آن به شمار مىآید(7).
شهید صدر نه تنها قهرمان میدان اندیشه و نظر بود، بلکه در حوزه عملى سیاسى و در صحنه هاى اجتماعى هم حضورى فعال و خیره کننده داشت. از نگاه او، مشکل جوامع اسلامى نه فقط در عقب ماندگى فکری و علمى، بلکه در بى عملى سیاسى و گرفتارى در چنگ حکومتهاى ظالم و غیردینى بود. به همین دلیل، از همان آغاز نوجوانى با توجه به هوش و ذکاوت و حساسیتى که نسبت به اسلام و مسلمانان داشت، وارد فعالیت هاى سیاسى شد.
به لحاظ نظرى، تشکیل حکومت جهانی اسلام یکى از اندیشه ها و اهداف اصلى او در کارهاى علمى و تحقیقاتى بود. از نظر شهید صدر، حکومت اسلامى، نه تنها یک ضرورت دینى، که گذشته از آن براى تمدن بشرى نیز یک ضرورت است؛ چرا که یگانه راهى است که مى تواند استعدادهاى انسان را شکوفا سازد و او را تا جایگاه حقیقی اش که پایگاه والاى تمدن انسانى باشد، بالا ببرد و از پراکندگى ها و عقب ماندگى ها و تباهیها رهایی بخشد.
از لحاظ عملى هم شهید صدر براى تشکیل حکومت اسلامى وارد مبارزه اى بى امان با رژیم حاکم بر عراق شد و با تأسیس «حزب الدعوه الاسلامیه»، فعالیت سیاسى گسترده اى را برضد حزب بعث عراق سامان داد. شهید صدر بر لزوم فعالیت هاى تشکیلاتى در مبارزات سیاسى و نیز مبارزه مسلحانه تأکید مى کرد.
بدین ترتیب سید محمدباقر در عراق و در قامت یک مرجع تقلید و پسرعمویش امام موسی در لبنان و مصر، ضمن یک همکاری درخشان، برای تحقق هدفی بزرگ وارد میدان شدند: بیدار کردن پیکر خمود و غفلت زده دنیای اسلام، حرکت به سوی وحدت مسلمین و بالاخره قیام برای کنار زدن سایه سنگین و ننگین استکبار از سر امت اسلام و استقرار حکومت جهانی اسلام. مجاهدتهای دو پسرعمو، بعدها نتایج فوق تصوری را به بار نشاند: انتفاضه عراق، مقاومت حزب الله لبنان، جنبش اخوان المسلمین مصر، هسته های مقاومت اسلامی فلسطین، هسته های مقاومت شیعیان در عربستان و یمن و بسیاری دیگر از جنبشهای اسلامی در نقاط مختلف جهان اسلام و مهمتر از همه شکل گیری آرایشی جدید در اندیشه متفکرین مسلمان و گشودن افقی تازه پیش روی امت اسلامی در جهت تحقق آرمانهای نورانی اسلام.
شهید صدر، پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران نیز، هم در عمل و هم در فکر و اندیشه، به پشتیبانى از انقلاب اسلامى برخاست و ضمن دعوت از مردم عراق و اعراب براى انقلاب، آنان را به تبعیت از الگوى حضرت امام دعوت کرد. در نظر او، امام، کسى است که امیدها بدو بسته است، وبا این نگاه، به پیروان و شاگردانش خطاب میکرد «در مرجعیت و آرمانها و انقلاب امام خمینی ذوب شوید، همانسان که او خود در اسلام ذوب و فدا شد». از نگاه شهید صدر کسانى که در ایران در راه دفاع از اسلام و مسلمین کشته مى شوند، شهید هستند و خداوند آنان را با امام حسین(ع ) محشور میگرداند.
سرانجام شهید صدر خود نیز، بهمراه خواهر عالمه اش بنت الهدی، در راه آرمان و هدف بزرگش توسط رژیم بعث به شهادت رسید و بدین سان، یکى از بزرگترین سرمایه هاى فکری جهان اسلام در حالى از میان ما رخت بربست که عرصه هاى مختلف اندیشه، حوزه هاى علمیه و بالاتر از همه نهضت جهانی اسلام این روزها سخت محتاج نوآورى ها، ابتکارات و اندیشه هاى والاى آن یگانه دوران هستند.
پی نوشت:
(1) با این حال صاحب جواهر، ولایت بر اموال و انفس را، فراتر از ولایتی که مربوط به تدبیر و تنظیم باشد، نمیپذیرد.
(2) الفتاوى الواضحه/ص116
(3) اقتصادنا/ص354؛دارالتعارف،بیروت
(4) الاسلام یقود الحیاة،ترجمه بخشى از آن با عنوان«جمهورى اسلامى»/ص11
(5) همان/ص16
(6) جمهورى اسلامی/سید محمد باقر صدر،ترجمه سید جعفر حجت
(7) الاسلام یقود الحیاة/ص 15
درآمدی بر نظریه ولایت فقیه در دیدگاه شهید صدر
سحر مهرورز
اگر چه جواز تصرف فقیه در برخی امور اجمالا مورد پذیرش تمام فقهای امامیه است و ولایت فقیه، از جمله مباحثی است که هیچ فقیهی را در تاریخ شیعه سراغ نداریم که آن را به طور کل منکر باشد، اما، حدود و اختیارات ولی فقیه از مسائلی است که همه فقیهان در آن بر یک قول نیستند.
در این نوشتار قصد داریم به بازخوانی اجمالی اندیشه آیت الله سید محمد باقر صدر پیرامون ولایت فقیه بپردازیم. ایشان به عنوان یکی از بزرگترین اندیشمندان مسلمان، علوم اسلامی را با سبکی نو مطرح کرده و به مسائل روز و مبتلابه جامعه اسلامی پرداخته است. وی از علمایی است که از انقلاب اسلامی ایران حمایت کرد و در ترسیم خطوط و شاخصه های جمهوری اسلامی سهیم گردید. تالیف مجموعه جزوات «اسلام زندگی را راهبری میکند» از جمله این اقدامات است. وی یک سال قبل از شهادت خود در پاسخ به سؤال شش نفر از علمای لبنان در توضیح مبانی جمهوری اسلامی نظریه «خلافت انسان و شهادت انبیا» را تبیین کرد. چندان که از آثار به جای مانده بر میآید، ایشان پیش از این به ولایت عامه انتصابی فقیه قائل بوده اند.
شهید صدر معتقد است در خلافتی که خداوند در قرآن از آن حکایت کرده جنس آدمی به طور کلی منظور است.(1) وی درباره گستره خلافت انسان مینویسد:
«... مسأله خلافت انسان در قرآن، در حقیقت شالوده حکومت انسان بر هستی است وحکومت بین مردم همه از ریشه همان خلافت سرچشمه میگیرد ... بدین ترتیب حکومت انسان بر خود هم بر این پایه درست میشود. چنان که حکومت مردم بر مردم، یعنی حق حاکمیت ملی نیز به عنوان خلیفه خدا بودن انسان ها میتواند مشروع و قانونی باشد.»(2)
وی دومین پایه نظریه خود درباره ایجاد دولت اسلامی را مفهوم «شهادت» قرار داده است. این واژه در اندیشه وی از جنبه حقوقی صرف خارج شده و مفهومی سیاسی به خود میگیرد. آن جا که بحث از ضرورت وجود گواه است اینگونه مطرح میکند که: «خدای بزرگ در کنار خط خلافت انسان بر روی زمین، خط گواهی انبیا را رسم کرده است، گواهی ای که نشان دهنده دخالت خدا به منظور حفظ خلیفه اش از انحراف و رهبری او به سوی کمال است؛... ما این دخالت خدایی را در هدایت انسان، خط شهادت یا گواهی انبیا مینامیم.»(3)
آیت الله شهید صدر مراحل خلافت انسان و گواهی پیامبران را به چهار مرحله تقسیم میکند. پس از سه مرحله اول که فطرت اولیه، اختلاف و انحراف از فطرت، و خلافت و گواهی پیامبران و امامان است مرحله چهارم ،آغاز می شود که همان گواهی ونظارت مراجع تقلید است. ایشان بر این باور است که در این مرحله، خط گواهی از خط خلافت که در شخص پیامبر و امام به هم پیوسته بود، از هم جدا شد و خط خلافت به مردم و خط گواهی به عهده مراجع تقلید گذاشته شد. خط گواهی سه وظیفه خطیر را به عهده مرجع میگذارد که از جمله آن مراقبت دقیق در اجرای احکام اسلام بین مردم است.
نسبت به خط خلافت در عصر غیبت دو حالت متصوّر است. حالت اول آن که امت محکوم قدرت طاغوت است و از خود آزادی ندارد و نمیتواند حق خلافت عامه اش را انجام دهد. در این صورت، خط خلافت مانند خط شهادت به شخص مرجع برمیگردد و هر دو خط را او باید به عهده بگیرد.
حالت دوم آن که امت با جنبش رهایی بخش، خود را از زیر بار سلطه طاغوتیان آزاد کرده باشد. در این حالت، خط خلافت به خود مردم باز میگردد و مسؤولیت رهبری سیاسی و اجتماعی مردم به خود مردم سپرده می شود.
اکنون سوالی که مطرح میشود آن است که با فرض جدایی خط خلافت و گواهی، مراقبت دقیق فقیه در اجرای احکام اسلامی بین مردم چگونه انحام خواهد پذیرفت؟
پای نوشت ها:
1. خلافة الانسان وشهادة الانبیاء، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1399 ق، ص 13
2. همان، ص 14
3. همان، ص 23
شهید آیت الله محمد باقر صدر
نویسنده: محمدمهدی اورعی
شهید صدر در خانوادهای اهل علم ومعرفت متولد شد. ایشان دارای استعداد سرشاری بودند آنچنانکه در 17 سالگی از شیخ الریثی اجازه اجتهاد گرفتند. و در 38 سالگی پس از رحلت آیت الله حکیم به مرجعیت رسیدند. ایشان بر دانشهای گوناگون تسلط داشتند و در بحث های اصولی و فقهی سرآمد بودند. گستردگی علوم تحت تسلط او به قدری بود که مشاور اقتصادی رییس جمهور وقت مصر تحت تاثیر افکار اقتصادی ایشان بود. از اساتید برجسته ایشان میتوان به آیت الله خویی و محمد تقی جواهری اشاره کرد و از شاگردان برجسته وی محمود هاشمی شاهرودی و سید کاظم حسینی حائری را میتوان نام برد.
اولین اثر وی در 17 سالگی نگاشته شد و در 24 سالگی نیز اثر «فلسفتنا» را به رشته تحریر در آوردند. در مجموع 26 اثر از ایشان به جای مانده که تنوع این کتب از ریاضیات و اقتصاد است تا مسائل فقهی و اصولی و. از آثار ایشان می توان به «اقتصادنا» اشاره کرد.
ایشان همپای کار علمی مبارزات گسترده ای را علیه رژیم بعثی انجام دادند. از مبارزات ایشان می توان به پایه گذاری «حزب الدعوه الاسلامی» ، فتواها، سخنرانیها و کتب فراوان ایشان در مبارزه اشاره کرد. پس از انقلاب اسلامی ایشان با فتوایی مردم عراق را به مبارزه مسلحانه علیه آن رژیم دعوت کرد ودر این راه زندانهای سختی را متحمل شدند. ایشان بارها در بازداشتها به دلیل حمایت از انقلاب و امام(ره) مورد تهدید واقع شدهبودند و در یکی از شکنجههای خود گفتند که سرانجام به آرزوی خود یعنی تشکیل حکومت اسلامی رسیدهاند و کشتهشدن یا زندهماندن برایش مهم نیست.
سرانجام ایشان در1358 شمسی به طرز فجیعی در زندان به شهادت رسید.
تعدادی از اندیشه های شهید صدر:
- ضرورت تشکیل حکومت اسلامی : اندیشه سیاسی شهید صدر پس از تطوراتی در نهایت همان «خلافت مردم با رهبری فقیه» است که جلوهی این دیدگاه در جمهوری اسلامی است.
- آزادی : از نظر ایشان آزادی به معنای آزادی خود انسان از نفسش (جهاد اکبر) و نفی سلطه دیگران بر خود انسان(جهاد اصغر) است.
- عدالت اقتصادی، اجتماعی
- نظریه منطقه الفراغ : ایشان با طرح این نظریه جایگاه انعطاف پذیری قوانین در اسلام را بیان می کند.
برداشتی از گفتار «امت و امامت» دکتر شریعتی
نویسنده: هادی رنجی
«اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا با خانه بت مساوی است... چنانکه حسین، همان که حج را نیمه تمام گذاشت، کسانی که در غیبت حسین، همچنان به طواف ادامه دادند مساوی هستند با کسانی که در همان حال بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند.»
این است رابطه امت و امام ازدیدگاه دکتر شریعتی و در آنجاست که یک امت در لحظات سخت باید تاثیر خود را بگذارد.
ولی برای بیان این رابطه نیازمند این هستیم که بدانیم که امام کیست وچرا پیامبر فرمودند: «هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته به مرگ جاهلی مرده است.» آیا واقعا امامان 12 اسم معصوم مقدس مااوراءطبیعی هستند که فقط باید حب آنها را در دل داشت و انسان را از هر مسئولیتی مبری می کند و اعتقاد به اینکه ولایت به درد خلق واداره جامعه نمی خورد بلکه به خدا کمک می کند!! و در اداره جهان طبیعت دست اندر کار است؟
یا این امام یک رهبری پاک انقلابی برای هدایت مردم و ایجاد بنای درست در جامعه است. به قول دکتر: « امام در کنار قدرت اجرائی نیست. هم پیمان و هم پیوند با دولت نیست. نوعی همسازی با سیاست حاکم ندارد. او (امام) خود مسئولیت مستقیم سیاست جامعه را داراست و رهبری مستقیم اقتصاد؛ ارتش؛ فرهنگ؛ سیاست خارجی و ادارهْ امور داخلی جامعه با اوست. یعنی امام هم رئیس دولت است و هم رئیس حکومت و ...
شیعه پیروی از امام را بر اساس آیهْ اطیعوا الله و اطیعوا الرسول - و اولی الامر منکم توصیه میکند و امام را ولیامر میداند که خدا اطاعتش را در ردیف اطاعت از خود و اطاعت از رسول به شمرده است و این تقلید نیز برای رهبری غیر امام (یعنی فقیه) که نایب اوست در شیعه شناخته میشود ( زیرا که ) العلماء حکام علی الناس.»
اما آیا وصایت در این راه یعنی اصل حکومت انتصابی موروثی و سلسله ارثی تنها بر مبنای نژاد و قرابت خانوادگی یا یک توصیه پیغمبر به فرمان خدا برای نشان دادن لایقترین، ذیحقترین،بر مبنای علم وتقوا که در خاندان اویند. وعصمت او یعنی ذات مخصوص استثنایی خاص موجودات غیبی که از نوع انسان خاکی نیستند و لغزش و خطا نمی توانند کرد ویا اعتقاد به پاکی و تقوای رهبران فکری و اجتماعی؛ پیشوایان مسئول ایمان؛ علم و حکومت مردم؛ یعنی نفی حکومت خائن؛ نفی پیروی از عالم ناپاک.
« تداوم و استمرار رهبری پیامبر را - در طول دوارده نسل - دوازده امام به عهد دارند که از بالا و از طرف فرماندهی انقلاب اسلامی و نخستین رهبر نهضت (یعنی حضرت محمد) بر اساس وصایت تعیین شده اند که آخرین آنان امام دوازدهم است که تا قیامت ؛ رهبری جامعة اسلامی را بر عهده دارد .... وصایت اینست ؛ مردم باید زمام خود را به دست ولی (امام) بدهند وگرنه به گمراهی افتاده اند..... زیرا امامت ؛ منصبی است الهی و نه شورائی و انتخابی... امامت یک حق ذاتی است ناشی از ماهیت خود امام نه ناشی از عامل خارجی انتخاب.»
بنابراین در فلسفة سیاسی تشیع استقرار حکومت اسلامی در همة اشکال آن لزوما و لاجرم مبتنی بر اصل ولایت خواهد بود. در این دیدگاه محمد هم رسول خداست؛ هم امام است و هم ولیٌ (سرپرست) امت؛ و آمده است تا جامعه (امت) را از ضلالت و جهالت رهائی بخشد. بعداز پیغمبر؛ وظیفه رهبری و رسالت از منبع الهی به جانشینان آنان (فقها) محول میشود. بنابراین دوام و قوام جامعه به وجود امام بستگی دارد.
به قول دکتر شریعتی : « امام پیشوا است و عامل حیات و حرکت جامعه (امت) است؛ وجود و بقای اوست که وجود و بقای جامعه را ممکن میسازد. حیات وجود امت (جامعه) مستلزم روحی است بنام امام... بنابراین انسانی که امام خود را نمی شناسد بمانند گوسفندی است که شبان خود را گم کرده باشد »