نویسنده: هدی متقی مهر
یکی از ویژگی های منحصر به فرد انقلاب اسلامی ایران تفکر مستقل آن بر پایه ی اسلام ناب محمدی (ص) است. در تاریخ ظهور تمدن غرب، در این چند قرن، هرگز نه می توان تمدنی را پیدا کرد که توانسته باشد در برابر هجوم تمدن غربی تاب بیاورد و نه انقلابی را که بعد از پیروزی اش، برای تاسیس نظام حکومتی، بر قدرت های استکباری اتکا نیافته باشد. از این جهت انقلاب اسلامی ایران، انقلاب در «ارزش ها» بود، یعنی به ظهور یک نظام ارزشی مستقل انجامید که جایگزین نظام ارزشی گذشته شد. نظامی که سعادت مردم جامعه را در «عدالت» و «قناعت» می دید نه «ثروت» و «سرمایه». گفتمانی که امام خمینی (ره) در این راستا طرح کردند، تعبیر جنگ «فقر و غنا» برای نهضت مقدس اسلامی، در همان پیام تاریخی شان به حجاج بیت الله الحرام بود. ایشان با تاکید بر قداست این جنگ فرمودند: « باید.... نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند»(صحیفه امام، ج20، ص333). آن فقری که امام از آن به عنوان ارزش یاد می کرد، فقر به مثابه حفظ تقوا و قناعت است و نه فقر به معنای یک آسیب اقتصادی و پدیده زشت اجتماعی. از سویی وقتی از غنی صحبت می کرد، مدنظرشان خوی کاخ نشینی و ثروت اندوزی و شادخواری و اتراف بود که باعث می شد این دو جبهه رو درروی هم قرارگیرند.
آنچه که امام از جنگ میان فقر و غنا می گفت دو نظام ارزشی بود که تمام قد سال ها دربرابر هم ایستاده بودند. جنگ فقر و غنا در بیان این موضوع بود که برنامه های انقلاب بایستی در جهت حفظ بینش تقابلی ارزش کوخ نشینی با کاخ نشینی باشد.
اما به واسطه ی تهاجم فرهنگ غرب، روی کار آمدن تکنوکرات ها و گرفتار شدن مسئولین به بلای توسعه به مفهوم غربی آن، بار دیگر نظام «سرمایه محور» در لایه های فرهنگی و اقتصادی کشور بروز کرد. و این گونه جنگ بین فقیر و غنی، جایگزین جنگ فقر و غنا شد. سلطه طلبی، حرص و ولع و سرمایه داری ارزش، و کمک به فقرا و «خود را وقف به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایید... مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان نورچشمان ما و اولیای همه هستند» (صحیفه امام، ج21، ص 412) به «تلاش برای یکپارچه سازی جامعه» و «حفظ آبروی کشور» و «سلامت سرمایه داران» تبدیل گشت، نه از باب کمک به محرومین، بلکه جهت تامین امنیت سرمایه و ایجاد تقاضای بالاتر و مصرف بیشتر!
جنگ فقر و غنا درصدد بیان یک ایدئولوژی برتر در میان ایدئولوژی های روزجهان بود که می گفت، فرهنگ سرمایه داری، تاب تحمل یک جامعه ارزشی با محوریت عدالت را ندارد. تقابل فقر و غنا، تقابل حق و باطل است. جنگ ایمان و رذالت است. مصداق جنگ فقر و غنا همان انقلاب پابرهنگان در برابر مستکبرین است و فقر در این تقابل یک ضعف نیست بلکه یک جهان بینی ارزشی است. این جنگ انسان ساز و جامعه ساز است. آنچه برای انقلاب خطر است، وجود طبقات اجتماعی در شرایطی است که طبقات بالاتر فخر می فروشند و طبقات پایین تر، نسبت به جایگاه خود احساس ضعف و ذلت می کنند. مرفه با استفاده از اقتصاد بیمار شبانه روز بر ثروت خود می افزاید و طبقه متوسط نیز مضطرب به دنبال رسیدن به طبقه بالاتر شبانه روز تقلا می کند و طبقه تهی دست جامعه نیز به حاشیه نشینی شهرها روی می آورد و به انواع امراض اجتماعی گرفتار می آید و در این رقابت نامتناهی است که بیماری افسردگی همه گیر می شود. و این همه به خاطر غفلت از آن جنگ مقدس بود و چه خوش می گفت آن پیر انقلاب ...