نویسنده: محمد فیاض بخش
1- زمانیکه یهودیان سرمایه دار تحت حمایت بورژوازی اروپایی، با نفوذ در صنف بنّایان و ساختمان سازان دوره گرد قرن 18 اولین لژها را در انگلیس و فرانسه تشکیل دادند (1717)، خود را franemason به معنای «بنّای آزاد» نامیدند. بنّایی که مثلا قرار است بنای عظیم انسانی را در سرتاسر جهان معماری کند! البته این معنا ارتباط چندانی با ماهیت شوینیستی و جهان?وطنِ ماسونیسم ندارد.
2- نمادها و شعارهایی که از ابتدا سرمشق معارف ماسونی قرار گرفت و هنوز هم پابرجاست غالبا سبقه ی یهودی دارد. به طوری که روی دیپلمهای فراماسونری نقش واژه یهود(خدای بنی اسرائیل در تورات) به زبان عبری درج شده است. یا اینکه درجات عالی و گراندماستر 33گانه لژها از تاریخ قوم یهود گرفته شده است. در مراسمها نیز سرود تقدیس از آیات تورات به همراه آهنگ معروف «ملکمب» نواخته میشود. همچنین لژها به مثابه یک نمونه کوچک از معبد سلیمان انگاشته میشوند. اوج این نزدیکی ها پس از کنگره ی بال در سال 1897 که یهودیان نژادپرست افراطی خود را صهیونیست نامیدند، آشکار میشود به طوریکه ارتباط تنگاتنگی بین بین لژهای فراماسونی و صهیونیسم پس از این سال برقرار میشود.
3- مبنای معرفتی فراماسونری برپایه تئوری جهانِ وطنی-کاسموپولتیسم- و با شعار: «آزادی، برابری، برادری» با قرائت لیبرالیستی از واژه های مذکور، شکل میگیرد. اگرچه ماسونیسم، با لفظ «معمار کائنات» تفسیری از خدا ارائه میدهد، اما منظور، خدای ساعت سازِ دئیست ها است. خدایی که عالمی ساخته، اما از این به بعد برنامه ای برای اداره آن ندارد و حالا عرصه برای جولان اومانیسم خالی شده است.
4- واکاوی و تبارشناسی این جریانِ از نطفه یهودی، همواره نام متفکران و روشنفکران قرن 18 به بعد و طبقه بورژوا و سیاستمداران غربی را به میان می آورد. جرج واشنگتن اولین رییس جمهور آمریکا، برادران لوئی شانزدهم، شاهزاده ویلز، انقلابی نام دار فرانسه "میرابو"، تزارپتر سوم، گریبایدوف سفیر روسیه در ایران، ادوارد هفتم پادشاه انگلیس، اندیشه گران و نویسندگانی چون لئون تولستوی، مونتیسکیو، ولتر، روسو و ... همگی از اعضای لژهای ماسونی بوده اند. اما بیش از اینکه فراماسونری، سرمایه داران را به خدمت روشنفکران درآورده باشد، روشنفکران و فلسفه سازان را جاده صاف کن سرمایه داران قرار داده است. قدرت طلبی و سهم خواهی همیشگی زرسالاران، اما تلوّن و گوناگونی فلسفه ها و شعارهایی که یکی پس از دیگری می آیند و میروند، گواه بر این مطلب است. به عبارت دیگر امپریالیسم چاشنی همیشگی ایسم های مختلف بوده است.
5- ورود فراماسونری به ایران نیز مرهون تلاش های بی وقفه منورالفکران و روشنفکران است! پدر روشنفکری ایرانی، پدر فراماسونری ایرانی نیز میباشد. اولین لژ بنام «فراموشخانه»، محلی که باید تمام عقاید قبلی را در آنجا به فراموشی سپرد و با جهان بینی جدید زندگی تازه ای را شروع کرد، توسط «میرزا ملکم خان ناظم الدوله»، اول? روشنفکر ایران زمین، در سال 1857م/1274ه.ق با موافقت ناصر الدین شاه تاسیس شد. اما پس از چندی تحت تاثیر روشنگری های ملاعلی کنی به دستور شاه تعطیل شد. دیری نپایید که ملکم خان دومین محفل فراماسونری را با نام «جامعه آدمیت» بنیان نهاد. «انجمن اخوت» نیز تقریبا به طور همزمان تاسیس شد. از اینجا به بعد بود که نقش ماسونها در روند سیاسی کشور روز به روز افزایش یافت به طوری که اکثر اعضای جامعه آدمیت و به خصوص انجمن اخوت نقش بسزایی در روند مشروطه داشتند و شعار راهبردی آنها هم در این روند تخریب روحانیت و محکوم کردن علما به دیکتاتوری بود که نهایتا اعدام میرزا مسعود شیخ الاسلامی در قزوین، اعدام شیخ فضل ا... نوری (قاضی دادگاه شیخ نیز ابراهیم زنجانی، خود از اعضای سازمانهای ماسونی بود) در تهران، ترور سید عبدا... بهبهانی، مرگ مشکوک عبدا... مازندرانی و میرزا حسین تهرانی و... نتیجه تلاش های ماسون های ایرانی بود. نفوذ فراماسونری در روند اداره کشور، در زمان حکومت محمدرضا پهلوی به تمامیت خود میرسد به طوری که هشت نفر از اعضای هیئت وزیران از جمله هویدا(نخست وزیر)، بیست و چهار نفر از اعضای مجلس سنا که در راس آن ها جعفر شریف امامی قرار داشت، پنجاه و چهار نفر از وکلای مجلس شورای ملی، بیست و چهار نفر از اعضای وزارت خارجه اعم از وزیر(عباسعلی خلعتبری)و...عضو لژهای فراماسونری ازجمله «لژ ایران» بودند. در مورد تکاپوی فراماسونری بعد از انقلاب اطلاعات بسنده ای در دسترس نیست، اما در برنامه ای از شبکه4 تلوزیون انگلیس در تاریخ 9 مه 1988 همزمان با اردیبهشت 1367، اطلاعاتی در مورد انتقال تشکیلات فراماسونری ایران بعد از انقلاب 57 به ایالت کالیفرنیای آمریکا داده شد.
6- نباید توقع داشت اهدافی که در سازمانهای ماسونی پیگیری میشد، متوقف شده باشد. جوهره ماهیتِ نهان? روشِ ماسونیسم بردو پایه استوار است: اول خدمت رسانی به سرمایه داران و زرسالاران حاکم بر جهان (به عبارت دیگر دنیا را برای قدرت ها و قدرت ها را مساوی دنیا دانستن)و دوم نگاه اومانیستی و اباحه انگارانه نسبت به انسان و جهان. در این صورت تشخیص ماسون های ایرانی حال حاضر کار مشکلی نیست!
منابع:
1- تاریخ جنبش ها و تکاپوهای فراماسونری در کشورهای اسلامی، عبدالهادی حائری
2- تاریخ تحولات سیاسی ایران، موسی حقانی
3- واژه نامه فرهنگی سیاسی، شهریار زرشناس
4- حدیث پیمانه، حمید پارسانیا