مصاحبه با یکی از اساتید دانشکده ی برق
نظرتان راجع به وضعیت پوشش در دانشگاه چیست؟
دانشگاه نمونهای از جامعه است و نمیتوانیم زیاد ایزولهاش کنیم. مشکلی که در جامعه داریم، حالا در شهرهای بزرگ بیشتر، در شهرهای کوچک دارد میشود بیشتر؛ دقیقاً همان نمونه در دانشگاه هم هست؛ یعنی اگر در تهران هر نسبتی بین چادریها تا طیفهای بیحجابها داریم، در دانشگاه هم چنین چیزی هست.
البته دانشگاه میتواند فرق داشته باشد، محیط دانشگاه محیط مقدسی است؛ اما این که چه سیاستهایی باید اعمال کند، به نظرم خیلی باید حساب شده باشد. یعنی اگر خیلی تند برخورد کند و هیجانی، عموماً نتیجهی معکوس میدهد. باید سعی کنیم غیرمستقیم این قضیه را جا بیندازیم، سخت است و خودم هیچ راهحلی برایش ندارم. ولی برخوردها باید نرم باشد، مخصوصاً در دانشگاهی مثل تهران که بزرگ است و خیلی زود صدایش منعکس میشود.
وضعیت اگر خوب نیست، وضعیت جامعه هم خوب نیست. ولی اگر به ایدهآل فکر کنیم، بله فاصلهاش زیاد است و این فاصله به چیزهای خیلی کلیتر و قبلتر برمیگردد؛ که مثلاً این دانشجو از هفت سالگی کتابهای جمهوری اسلامی را میخواند، چه طور میشود که آن زمان وقتی میخواندند، انقلابی میشدند و نسل الآن این طوری میشود، بعضاً خانوادهاش هم موافق همین نظام است... یعنی مشکل از معلم بوده، از کتاب درسی بوده، از سیاستگذاریهای غلط بوده، و این در چندین سال، خیلی نرم، که از بازیهای کامپیوتری گرفته تا اینترنت و ماهواره و وضعیت دبیرستانها، شده جامعهای که با گشت ارشاد مشکل حل نمیشود. خوب است الآن فکری بشود به صورت نرم وضعیت را بهتر کنند.
بیشتر هم علوم انسانیها و اساتید جامعهشناسی و روانشناسی باید بررسی کنند. ولی دانشگاه با سیاستگذاری مستقیم نمیتواند برای همیشه مشکل را حل کند. البته نکات مثبتی هست. مثلاً هنوز دانشگاه این طوری هست که محجبهترها لااقل در ازدواج موفقترند و آنهایی که خیلی باز هستند، عموماً در دانشگاه ازدواج نمیکنند. پسرهایی هم که شاید کمتر مذهبی باشند ترجیحشان این است که با آدمهای مذهبیتر از خودشان ازدواج کنند. حالا شاید اگر این روند بهتر جا بیفتد، شاید انگیزهای بشود برای پوشیدگی بیشتر خانمها.
آیا چنین قوانینی در دانشگاههای دنیا وجود دارد؟
همهشان نه؛ دانشگاه هایی که کاتولیک بیشتر دارند، خیلی مقیدند، یا یهودیها خیلی خیلی مقید هستند، شاید بیشتر از مسلمانها. بله، این دانشگاهها قواعد سختی دارند، اما اکثراً حدها سفت نیستند. هستند دانشگاههایی که حد سختگیرانه هم گذاشتهاند، اما محدودند و عمومیت ندارد. بعضی حدها هم ناخودآگاه در دانشگاه تعریف میشود، از این نظر که حضور با بعضی پوششها جو عمومی استاد و دانشجو طوری است که همه برداشت میکنند این شخص برای درس خواندن دانشگاه نیامده. البته در فیلمهایشان طور دیگری نشان میدهند، انگار که همه راحت و آزادند. نه، از این دانشگاه که چیزی درنمیآید. بله آزادیهایی دارند؛ ولی در محیط دانشگاهشان، هدف دانشگاه است. نمیدانم دقیقاً چقدر از حدش را دانشگاه میگذارد، ولی اگر هم حدی هست، بیشتر به صورت قوانین نانوشته است.
یعنی عرف؟
نه، فرضاً استاد به کسی که زیاد رعایت نمیکند، مستقیم نگاه نکند که شخص احساس بکند پوششش آزاردهنده است. این یک نوع کنترل نامحسوس است. یا مثلاً نگهبان برخورد متفاوتی انجام دهد، مثلاً کارت چک بکند. این طور میشود فضا را بهتر کرد. هر چند مشکلی که بیست سال عقبه دارد، با این راه ریشهای حل نمیشود.
کارهای نرم را خارجیها خیلی قشنگ انجام میدهند؛ مثلا با برنامه و سریال و بازی کامپیوتری -حالا ما اهل کتاب نیستیم؛ ولی از این راهها افکار را عوض میکنند.