نویسنده: علیرضا مهری
بی توجهی به منافع ملی در سیاست خارجی بعد از انقلاب مسئله ای بود که زیباکلام در سالن چمران دانشکده فنی مطرح کرد. هر چند تعریف مورد اجماعی از منافع ملی موجود نیست اما بحث در خصوص آن ظرافت هایی دارد که باید به آن دقت کرد. یکی از مسائلی که بعد از انقلاب طرح شد این بود که نسبت سیاست خارجی و منافع ملی در جمهوری اسلامی چیست؟ آیا میتوان در سیاست خارجی هم آرمانگرا بود و هم بر طبق منافع ملی عمل کرد؟
مسئله ای که هیچگاه بحث جدی روی آن صورت نگرفت اما میتوان آن را یکی از مبانی اقدام دستگاه سیاست خارجی فعلی دانست. سوالی که چند وقتی است زیرکانه طرح میشود و پاسخ آن از پیش در افکار عمومی مشخص است. طرح مسئله ای که بیشتر از روشن کردن اذهان، چماقی است بر سر جریانی که مسائل ایدئولوژیک را در سیاست خارجی قابل طرح میداند. جریانی که انقلاب کرده و قانون اساسی نوشته است. جملات قصاری همچون " انقلاب ایران انقلابی غیرایدئولوژیک بود و پیام ایدئولوژیک نداشت"بر قانون اساسی که رای مردم را به همراه دارد، خدشه ای وارد نمیکند.
برای حل این مسئله خوب است منافع ملی را در جدول اولویت بندی ادارهی کشور در کنار دغدغه های دیگر بررسی کنیم. در سیاست داخلی هم منافع ملی معیار خوبی برای سنجش است. آیا شعار توسعهی سیاسی هم تامین کنندهی منافع ملی است؟ تلاش برای برقراری مردم سالاری دینی چطور؟ مشخص است که نگاه صرفا اقتصادی به منافع ملی واقع بینانه نیست. شعارها و اهداف بسیاری هستند که تامین کنندهی منافع ملی هستند اما اقتصادی نیستند. تامین امنیت ، حرکت به سمت آزادی و استقلال سیاسی از جمله آرمان هایی است که در راستای منافع ملی است.
این نوع نگاه از حوزه های مختلف به منافع ملی منحصر در کشور ما نیست. بسیاری از سیاست ها و برنامه ریزی هایی که امروز آمریکا در جهان صورت میدهد با شعار تامین منافع ملی میباشد. مثلا انرژی هسته ای ایران به خاطر تامین منافع ملی آمریکا تحریم شده است! یا فعالیت های ضد حقوق بشر در جهان خلاف منافع ملی آمریکاست. پس این ادعا که منافع ملی صرفا اقتصادی میباشد به راحتی رد میشود. پذیرش این مسئله کار را ساده میکند. مسائلی همچون آزادی و استقلال از دخالت بیگانه و دفاع از مظلومین هم جزئی از منافع ملی تفسیر میشود.
شعار موافقان توافق نامهی ژنو ضریب دادن به منافع ملی است، شعاری که زیباکلام در دانشکدهیکبار دیگر آن را تکرار کرد. اما با مطرح کردن کم بودن استخراج ما از پارس جنوبی ماهیت منافع ملی! مشخص شد. زیباکلام محرومیتی را تصویر کرد که ناشی از عدم دستیابی به درآمد نفتی و گازی است. تصویر نادرستی که ناشی از نگاه عوامانه و قشری به اقتصاد میباشد و دلیل اصلی عقب افتادگی اقتصاد ایران در چند دههی گذشته حاکمیت همین نوع نگاه بوده است.
وابسته بودن اقتصاد به درآمد بادآوردهی صادرات نفت خام در واقع چیزی جز تاراج ثروت ملی نیست و به غلط نام آن را درآمد گذاشته. بی شک مصرفی که خرج اش از خام فروشی تامین میشود؛ اصالتا دارایی به حساب نمیآید که امروز ما از آن محروم باشیم. آرمان این مدل کشورهای عربی هستند که در دام اقتصاد نفتی گرفتارندو برای برداشت بالا و سریع از مخازن شان زیر بار هر قرارداد ننگینی میروند. چوب حراجی که امروز به منایع انرژی زده میشود و ناشی از نگاه کوتاه مدت به مقولهی پیشرفت است.
در مقابل این مدل که باعث عدم پیشرفت قابل توجه اقتصاد ما در دهه های گذشته شده است مدل دیگری وجود دارد. ایدهی اصلی این مدل را اولین بار دکتر مصدق مطرح کرد. اقتصاد بدون نفت از معدود آرزوهای مشترک همهی دلسوزان این مملکت است.
تحرک کم اقتصادی و اقتصاد رانتی و... اقتصاد ما را به بیماری بدحال تبدیل کرده است. اعتیادی که با مقاومتی از طرف اقتصاد معتاد همراه نمیشود و این شهوت مصرف درآمد افیونی نفت ، اقتصاد ما را به کام مرگ میکشد.این حال عجیب حتی فرصت توسعهی صنعت نفت را در این سال ها به ما نداده است. اگرچه ایده آل ترین حالت برای درمان این بیماری، شرایط عادی کشور است ولی تجربه نشان داده که هیچ وقت به طور جدی به سوی آن گام بر نداشته ایم.اما حالا که تحریم های مالی و گستردهی غرب باعث کاهش قروش نفت شده است، عرصه برای خلاصی از این بلای خانمان سوز به صورت توفیقی اجباری ایجاد شده است.
تلاش بی وقفه برای بالا بردن درآمد های نفتی به هر قیمتی را در دهه های گذشته تجربه کرده ایم و امروز هم تقلای روشنفکران و برخی از مسئولان برای برداشتن تحریم ها را شاهد هستیم. تلاش هایی که در بالندگی واقعی اقتصاد جایی ندارد و ناشی از خماری نرسیدن نفت افیونی است. حال باید از خودمان بپرسیم تلاش برای فروش نفت خام در راستای منافع ملی است یا تلاش برای تبدیل نفت خام به میعانات و محصولات پتروشیمی و توسعهی واقعی اقتصاد کشور؟ حتی صادرات محصولات پتروشیمی هم از خام فروشی بهتر است. صادراتی که حتی در اوج تحریم ها هم صورت میگرفت.
مدل پیشرفت کشور بر مبنای رشد اقتصادی و عدم وابستگی کشور به درآمدهای نفتی بهتر است یا ماندن در منجلاب گذشته؟ هر چند در ظاهر دست یابی به فناوری هسته ای هزینه های بسیاری را در پی داشته است اما میتوان بسیاری از مشکلات امروز کشور را ناشی از ضعف های اساسی در اقتصاد و سیستم اداری کشور دانست. امروز بحث از هزینه های هسته ای بسیار است و ضعف های بسیاری به پای تحریم نوشته میشود. اما واضح است که راه نجات کشور تلاش واقعی برای حل مشکلات اساسی کشور است. تلاشی که نیاز به وحدت و تلاش تک تک افراد جامعه دارد تا فشار از روی دوش مسئولین برداشته شود تا بتوانند از این امتحان تاریخی موفق بیرون بیایند.