محمدصادق کوشکی
اشاره:
دکتر محمد صادق کوشکی از فعالان سیاسی مسائل جهان اسلام و عدالت است. وی که فارغ التحصیل علوم سیاسی دانشگاه امام صادق می باشد در بسیاری لز دانشگاه ها به تدریس مسائل سیاسی جهان اسلام و ایران معاصر پرداخته است و هم اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه خواجه نصیر الدین توسی است. از وی چند کتاب و مقالات متعددی در باب مسائل ایران معاصر و جان اسلام در دست است. متن زیر بخشی از سخن رانی سال 85 ایشان در دانشگاه تربیت معلم آذربایجان است:
سال 64،65 در پادگان منطقه ی جنگی، یک چند وقت قبل از عملیات کربلای چهار، بچه های رزمنده در صف ایستاده بودند، آقایی هم بود کهغذا را بین بچه ها توزیع می کرد.بعد یک مسئولی بود ، این بنده خدا آمد و خیلی بی دقت به این صف طولانی رفت بدون نوبت غذایش را بگیرد، یکی از بچه های همین استان—یک بچه ی 17 ساله ای بود—از صف بیرون آمد، رفتپشت گردن آن فرمانده را گرفت، جلوی همه تکان داد و گفت : عمو! ما برای این می جنگیم که عدالت باشه!هیچ کسی در هیچ صفی جلو نزنه! ته صف آن جاست برو آن جا بایست! آن فرمانده هم جلوی همه گفت ببخشید حواسم نبود، معذرت می خواهم. و رفت و ته صف ایستاد. آن جوان 17 ساله ی آذری بعدا مفقود الاثر شد ولی این جمله ی او خیلی جمله ی تفکر برانگیزی بود. خیلی ها می گویند مثلا جنگ ایران و عراق برای دفاع از وطن بود و خاک و این حرف ها.این آئم یک افق خیلی وسیع بشری داشت. گفت ما می جنگیمکه هیچ کس از دیگری جلو نزند، می جنگیم که همه بدون توجه به مسئولیت ها برابر قانون یکی باشند. ما برای عدالت می جنگیم.این حرف این شهید مفقودالاثر در واقع قصه یاصلی انقلاب ماست.
***
خیلی وقت ها من می دیدم متاسفانه فلان مقام مسئول می آید دانشگاه همه جلویش تعظیم می کنند. خوب معلوم است که این بدبخت فرعون می شود. دین ما گفته که تملقش را که نمی گویی هیچ، یقه اش را بگیر و بگد چرا فلان کار را نکردی؟ تا فرعون نشود! تا حواسش باشد که ببیند هزاران بازرس و مراقب و ناظر دارد، تخلف نکند. و ما این ها را خیلی نمی دانیم، اصلا ما نخوانده ایم نهج البلاغه را که می گوید »فإن فی العدل سعه« توسعهو رفاه و امنیت در گرو این است که جامعه عادلانه اداره شود. اگر در جامعه عدالت نباشد اقتصادش رشد نمی کند.
***
حضرت امیر دارد یک جا صحبت میکند، نهج البلاغه را ببینید. یک نفر بلند می شود و می گوید ذرود برتو! چه قئدر خوبی! و از این شعارها می دهد. حضرت می گوید بگیر بنشین سرجایت.قرار نیست کسی تعریف مرا بکند قرار است از من بپرسید کارهایی را که باید انجام می دادم چرا انجام ندادم. تازه حضرت امیر معصوم است هرکاری که باید می کرده کرده است اما باز می گوید لازم نیست در حضور من تعریفم را بکنید.یقه ام را بگیرید و بگویید که آقا فلان کار را چرا نکردی؟کدام یک از ما با مسئولین این گونه رفتار می کند؟
علی بن ابی طالب می خواهد من و شمای شیعه را طوری تربیت کند کهوقتی رئیس جمهور مملکت می آید اینجا، رهبر مملکت بیاید این جا، فلان مقام مسئول بیاید ضمن رعایت ادب دینی بدون تملق یقه اش را بگیریم. بگوییم این جاها چرا این گونه است؟ و او جواب بدهد
***
این خیلی زشت است که در نمایشگاه کتاب تهران بیشترین کتابی که فروش رفته طالع بینی چینی و هندی بوده، مطمئن باسید در دنیا حاکمان لذت می برند که نمایشگاه کتابش این گونه باشد.یعنی وقتی در مملکتی بیش ترین فروش کتاب اول کتاب طالع بینی چینی و هندی و بعد تست کنکور باشد، مطمئن باشید یک بچه هم می تواند به این مملکت ظلم بکند. نمایشگاه کتاب که آدم های فرهیخته اش می آیند، این گونه هستند.