یکی از فضاهایی که در اوایل قرن هجدهم، با ورود استعمارگران تحت تاثیر قرار گرفت و در جهت اهداف استعمار تحول یافت، فضای پویای علمی و آموزشی دنیای اسلام بود، که علاوه بر غربی سازی محتوای دروس، به واسطه ی سست عنصری و سرسپردگی حکام کشورهای مسلمان از تغییر ظاهر هم در جهت آمیختگی هرچه بیشتر به غرب و ارزش های غربی، فروگذار نشد. این روند با آغاز انقلاب اسلامی تا حدی متوقف شد، اما با سرعت گرفتن حرکت چرخ های –به اصطلاح- سازندگی، سیر خود را از سر گرفت. این در حالی ست که نظام فکری و آموزشی غرب نیز، خود با ضعف و شکست مواجه شده و اجزای اصلی آن اعتبار خود را از دست داده اند. غرب نتوانسته با لالایی خودش به خواب رود و نسخه ای که برای دیگران پیچیده به کار علاج خودش هم نمی آید. بالا رفتن آمار جرم و جنایت، افزایش محرومیت های اجتماعی و روی آوردن مراکز آموزشی بعضی کشورها به تفکیک جنسیتی، از نتایج این ناکارآمدی هستند. البته هدف از این نوشته، شرح نقایص نظام آموزشی غربی یا پیشنهاد سیستم آموزشی جایگزین نیست، بل به اختصار به یکی از نمودهای سیستم آموزشی غربی و سوغات فرنگی مآبان و غرب زدگان داخلی در دانشکده ی فنی دانشگاه تهران می پردازد.
محیط پیرامونی یکی از تاثیرگزارترین عوامل بر رفتار فرد مسلمان به شمار می رود. جامعه، محیط تحصیل و زندگی باید بستری برای تعالی معنوی و گسترش فضیلت در فرد باشند، نه به عنوان مثال، کاتالیزوری برای عادی سازی والبته غربی سازی روابط. سیستمی که با این تفکر شکل گیرد که در درجه ی اول «مدرن» باشد، و نهایتا، به اقتضای «ادعای» دانشگاه اسلامی را داشتن، یک «مسلمان» -ولو به سختی- بتواند حداقل های دینی اش را در آن پیاده کند، راه به سوی تعالی نمی برد. از سوی دیگر حیا گرایشی ست که در نهاد آدمی وجود دارد و جدا بودن جنسیتی اماکن، به جهت رهایی از بعضی قیود، راحتی و آرامش بیشتری هم برای دختران، با هر گرایشی، به همراه می آورد. به شرطی که حضورِ –ابتدائا ناخواسته و اجباری- در بعضی محیط ها باعث غفلت و فراموشی این خواست فطری نشود.
چنان که می بینیم در دانشکده ی فنی بوفه ی مستقل برای استراحت خانم ها وجود ندارد. در حالی که بوفه ای شبیه بوفه ی موجود در دانشکده ی علوم پایه هیچ مشکلی در روند پیشرفت علمی دانشکده مان ایجاد نمی کند!!! سلف دختران با آقایان تحصیلات تکمیلی و... مشترک است که طبیعتا در ایجاد محدودیت، تفاوتی با دانشجویان کارشناسی ندارند. در حالی که دختران دانشکده ی فنی نیز، به اقتضاء نوع درس ها، نیاز به تفریح و ورزش دارند، زمین های بازی تماما پسرانه است، به علاوه ی سالن سرپوشیده ای که فعالیت محدودی دارد و آن هم در اصل متعلق به آقایان است. هیچ محلی جهت درس خواندن، ویژه ی خانم ها تدارک دیده نشده است. در مجموع، آن چه در سطح دانشکده می بینیم، تلاش برای اختلاط حداکثری است؛ چنان که این اصرار بر اختلاط در همه ی موارد، گاهی این گمان را به اذهان متبادر می سازد که شاید کسانی عامدا در جهت گسترش برخی مسائل در دانشکده گام برمی دارند! ... مسئولانی که رضایت خدا را فدای نگاه کوتاه بینانه ی خویش می کنند و بی توجه به حضور دختران و خواست های آنان، فقط سعی در پیشرفت ظاهر دانشکده دارند.
تنها مکان «دخترانه» ای که باقی می ماند، نمازخانه ی دانشکده است. نمازخانه ای که امروز به جز نماز، هم محل جمع شدن های دوستانه است، هم استراحت، هم حل کردن تکالیف، هم درس خواندن و هم بوفه!. و این کارکردها را هنگام اقامه ی نماز جماعت و برنامه های پس از آن، یعنی هدف وجودی اش، هم از دست نمی دهد. نتیجه سر و صدا و شلوغی همیشگی قسمت خواهران نمازخانه ی فنی است که به کرات تذکر سخنرانان را در پی داشته است.
اخیرا مسئولین دانشگاه تهران زمزمه هایی را مبنی بر «شروع» «کار فرهنگی برای گسترش عفاف» سر داده اند. ما را که امیدی به خیری از جانب ایشان نیست، اما به نظر می رسد اولین گام برای اثبات حسن نیت، نه رعایت قوانین و جداسازی کامل اماکن، که فراهم کردن امکانات برای کسانی باشد که داوطلبانه(!) می خواهند در محیطی «سالم» درس بخوانند. ساختمان جدید برق و کامپیوتر به حول و قوه ی الهی رو به تکمیل است. امید است دلسوزان در مسئله ی حجاب و عفاف مکان های مناسبی هم برای مطالعه، استراحت و تغذیه، به طور مستقل برای خانم ها در نظر بگیرند که بی شک، این امر با استقبال دانشجویان روبرو خواهدشد