نویسنده : عرفانه مقدسی
جنبش سبز برای تاسوعا و عاشورای حسینی نیز هم چون مناسبت های گذشته فراخوان داد تا مردم را به کف خیابان ها بکشاند.در این مدت این جنبش تلاش کرده است تا با دلایل مختلف هر معترضی را با خود همراه کند و در این راستا از هیچ کوششی دریغ نکرده است؛ از ایجاد کینه سیاسی نسبت به رهبری گرفته تا شعار رهایی بخشی نسبت به کسانی که در این سی سال، از حاکمیت نظام جمهوری اسلامی دل خوشی نداشتند. در این بین اما استفاده از شعارهای مذهبی و دینی بسیار قابل توجه است.
در همایشی که با عنوان «دین و جنبش سبز» با حضور برخی از جامعه شناسان در دانشکده جامعه شناسی دانشگاه تهران برگزارگردید، به ارائه تعریفی از « دین سبز» پرداخته شد که جالب توجه است :« دین سبز دینی است که دین دار و غیردیندار را از یکدیگر جدا نمیکند و برای غیرمسلمانان همان حقوقی را قائل است که برای یک مسلمان قائل شده است.نظام مورد علاقه این دین کثرتگرایی است و با جامعه مدرن و تحولات جهانی همسو است و اگر جنبش سبز بخواهد بین دیندار و غیردیندار تفاوتی قائل شود این جنبش دیگر موفق نیست.»
جدای از این گونه اهداف جهانی جنبش سبز که می خواهد ایران را با ابرقدرت های استعمار طلب دنیا و صهیونیسم همسو کند، کثرت گرایی غیر قابل کنترل دین سبز-که به ظاهر موجب خرسندیشان است- تناقضات فراوانی در شعارها و عملکرد این جنبش به وجود آورده است.
دین سبز که به وسیله آئین ها و نمادهای ظاهری مذهب سعی دارد حیات جنبش خود را در یک جامعه مذهبی حفظ کند، امروز داعیه دار پیروی از حسین(ع) شده است و شعار «هیهات من الذلة» امام را دست مایه حرکت خود قرار داده است . باید دید آیا به راستی سنخیتی میان راه حسین(ع) با اهداف جنبش سبز وجود دارد و آیا جماعت سبز واقعا در مسیر قافله حسینی هستند و برای امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با سلطنت وسرمایه داری و فساد و ضد ارزشهای یزیدیان قیام می کنند یا شورشیانی بیش نیستند که روزی به خاطر تناقضات فراوان از درون خود خواهند گسست؟!
از زمانی که حسین(ع) را خشونت طلب خواندند تا امروز که به نام او مردم را به خیابانها می کشانند، در ماهیت حرکت ضد حسینی تفاوت چندانی نکرده است؛ تنها ظاهرش به حسب شرایط تغییر کرده است و هر دو به مهجور ساختن حرکت اصیل امام حسین(ع) در راستای احیای ارزش های واقعی اسلام ناب می انجامد.
مقدمه این اتفاق زمانی فراهم شد که با رسوخ اندیشه ی لیبرالیسم مذهبی در سران جنبش سبز، دین را از هرگونه ایدئولوژی، روحیه استکبارستیزی و و آرمان های انقلابی تهی کردند و تنها جلوه ای تشریفاتی از آن باقی گذاشتند که به اسم کثرت گرایی تنها شعارش این است که با همه کریمانه و با مهربانی برخورد می کند. و جالب این جاست که این کرامت تنها شامل حال افراد این جنبش و طبقه مرفه و سرمایه دار و منافقین وسلطنت طلبان و دشمنان است و قشر مستضعف محروم جامعه و مردمان مظلوم و ستمدیده جهان اسلام مثل غزه و صعده در این بین جایی ندارند.
حضرت ابا عبدالله (ع) آن روز که در صحرای منا اصحاب معروف پیامبر را جمع کرد-همان هایی که در برابر فساد بنی امیه سکوت پیشه کرده بودند- برای نشان دادن ماهیت قیام خود، چه زیبا به آنها فرمود: «اما حق الضعفا فضیَّعتم و اما حقکم بزعمکم فطلبتم...»؛ حق ضعفا را ضایع کردید و پیش چشم شما حقوق مستضعفین و فقرا و محرومین پایمال شد و برنیاشفتید؛ اما درباره حقوق و منافع خودتان مجامله نکردید و همه آن را مطالبه کردید.هرجا سخن از منافع خودتان است محکم می ایستید و هر جا سخن از حقوق محرومین و ضعفا است، کوتاه می آیید.در راه خدا و انقلاب جانتان را یک بار هم به خطر نینداختید؛ یک سیلی به خاطر دین نخوردید و نه به خاطر خدا با قوم و خویشهایتان که فاسد بودند ،درافتادید .همه این کوتاهی ها را کردید ؛اما با وجود این آرزوی بهشت الهی و همنشینی با پیامبر را دارید.1
1. به نقل از کتاب «حسین، عقل سرخ» - حسن رحیم پور ازغدی