اگر فرهنگ را یک
اصل موضوعه بدانیم ؛ ناچاریم که تمدن را به عنوان عنصری مهم در توزیع نخبگان جهانی
پذیرا باشیم. از ریشه های مهم تمدن قدمت و جغرافیا است که با شناختی دقیق می توان
خاور میانه و بخصوص تمدن بین النهرین و ایران را از ریشه دار ترین و موثرترین
جوامع جهانی تلقی کرد که این امر نیز تجمع نخبگان بیشتری را در این منطقه اثبات می
کند. لذا ایران امروز و به طور خاص دانشجو و دانشگاه ایرانی نیز از مزیت تمدنی
برخوردار است که این امر مورد قبول تمام عقلای عالم است .
هسته اصلی نظام فکری هر جامعه در درون نظام عقیدتی یا بطور
خاص در دین توده مردم پدیدار می شود . نظام های فرابشری که قسمت مهم آن را ادیان
الهی تشکیل می دهند همواره نقش اساسی را شکل گیری جامعه خواص ایفا کرده است چانکه
امروز ریشه های مکاتب فلسفی غرب در کتاب
مقدس و ریشه های مکاتب فلسفی و اجتماعی
اسلام نیز در قرآن هویداست. برخلاف عده ای
که ریشه های تمدنی و فلسفی غرب را در یونان باستان و بخصوص ارسطو و افلاطون می
پندارند این تورات و انجیل است که ریشه ها و بنیان های فکری مکاتب غربی را شکل
داده است . از طرفی با نگاهی به تاریخچه علم شرقی نیز میتوان در یافت که نقش مهم و
اساسی را در شکل گیری نهضت های علمی مشرق دور نیز در گرو بودیسم و هندویسم است .
در فلسفه اسلامی نیز می توان با سیری در حکمت مشاء و ابن سینا، حکمت اشراق و
سهروردی و در نهایت حکمت متعالیه بدین نتیجه رسید که قرآن و سپس اهل بیت مرجع
بنیان های فکری و فلسفی جامعه اسلامی اند.
با در نظر گرفتن
مسایل فوق جای این سوال برای خواننده مطرح می شود که نقش خواص علمی و اندیشمندان
جامعه اسلامی ایران در هستی و سیر زندگی بشر چیست؟ سوالی واضح تر ؛ نقش دانشجویان
و دانشگاهیان مسلمان ایرانی چیست؟
«هرمنوتیک» را اگر تفسیر متون بدانیم و کل زندگی بشری را
متون های تو در تو بدانیم پس می توان گفت زندگی همیشه با یک تفسیر یا هرمنوتیک
همراه می باشد. زندگی تفسیر را شکل می دهد و تفسیر زندگی را. به عبارت دیگر، زندگی
متون ها را به وجود می آورد متون هایی که نظام نرم افزاری زندگی را تشکیل می دهد و
تفسیر زندگی وار این متون، پویایی زندگی و نوآوری آن را شکل می دهد.
یکی از متون مهم در زندگی یک نخبه(دانشگاهی ) سوال مذکور
است و تفسیر و نوع نگاه به آن سوال فوق شاید نوع زندگی وی را رقم بزند. از این رو
ما با نوعی برداشت از زندگی یک دانشجو رو به رو هستیم و مهم یافتن قرائت مناسب و
یا تعریف و تبیین قرائت مناسب برای سوال فوق الذکر است. شاید امروز پاسخگویی به سوال فوق است که بدنه
دانشجویی را درگیر ساخته و تنازع شدیدی میان قشر دانشجویان و دانشگاهیان شکل گرفته
است! در این بین گفتنی است که همین تنازع فارغ از نتیجه آن سبب پویایی نظام علمی
جامعه می شود .
از طرفی بایستی در نظر داشت که نظام اختصارا نخبه و
دانشگاهی کشور اسلامی مان با نظریه ای کلان و شامل به نام غرب روبرو است ؛ یعنی
اگر غرب را نظریه ای بدانیم که بر تامی ذهنیت فرهنگ جهانی امروز مسلط است و سعی می
شود که با این نظریه ؛ تغییر و هرمنوتیک جهان شکل داده شود و «زندگی جهانی» ترسیم
شود، از دیگر ویژگی های دانشجوی مسلمان ایرانی رویارویی با شیوه زندگی و هرمنوتیک
غربی است. از این روست که می توان بحث و آزاد اندیشی در باب چگونگی برداشت از
دانشجو را از هر سو مفید دانست.
هدف از چندین سال زندگی در محیط آموزش عالی کشور را اگر
نهایتا پاسخ به این پرسش بدانیم ، بایستی در پی آن باشیم که چگونه می توان در نظام
دانشگاهی کشور برداشت های مختلف از دانشجو راا دید و بهتری آنها را انتخاب کرد؟
مجموعه بسیج دانشجویی در کنار باقی تشکل های دانشجویی در پی
اینست که با ارائه دادن نحوه نگاه خود که ترکیبی است از نگاه دانشجویان حاضر در
این تشکل ، بر پایه آزاد اندیشی و حفظ کرامات اخلاقی ، فضایی را به دور از سیاسیت
زدگی برای دانشجویان فراهم سازد تا ایشان بتوانند با تکیه بر قوای تعقل و بینش خود
بهترین پاسخ را برای این پرسش بیابند. انشاء الله . . .
نویسنده: غزال فدائیان
وقتی وارد دانشگاه می شوی رو در رو با سر در آن، آن چیزی که گمان می کردی
خیلی دور است را نزدیک می یابی...
قدم به قدم جلو می روی، با انسان هایی که
می شناسی و می شناسی همگام می شوی و فنی را با قدم هایت آشنا می کنی
روز ها بر تو خواهند گذشت و ایام بر تو
سپری خواهد شد، تا روزی که می فهمی قدم هایت با پله هایش رفیق شده اند! رفاقتی که
کم کم رنگ عادت به خود گرفته است...
... و تو در عادت ایام رفتی و آمدی! گاهی
دیدی و گاهی ندیدی،گذر ایام را !
آن زمان که می بینی،گاهی از خود خواهی
پرسید : اگر مرا بر گذر ایام تقسیم کنند به هر روز چقدر از "من" خواهد
رسید؟ سهم روزهای خالی از من چیست؟! من چه کاره ام در این دور گردون که هر روز می
گردد، خالی و پر می شود و یا بهتر بگویم خالی و خالی تر!
هر چه بر تو می گذرد بیشتر خواهی فهمید
که ظرف روز های خدا بی مظروف است!
می توانی تقلّا کنی برای پر کردن آن و می
توانی تنها نظاره کنی خالی بودنش را...
خواهی فهمید که روز های خدا، چیزی از جنس
خودش می خواهند تا پر شوند!
روز ها، بی نور او خالی ست...
اگر از آن هایی باشی که حرکت را شرط حیات
می دانی و برای روز های خدا ارزش قائلی
روزی از خود خواهی پرسید که ربط
"من" با این "حیات و حرکت" و با
آن " نور"؟
خواهی پرسید که ربط "من" با
این "روز های خالی" و "ظرف های بی مظروف"
؟
شنیده ای که گفته اند : اگر پر کاهی در
ته چاهی حرکت کند در حرکت آسمان ها و زمین موثر است؟!
چیزی از "بداء"، اعتقاد ناب
شیعه شنیده ای؟
شنیده ای که ظهور نور خدا در روزهای ما، قابلیت
تاخیر و تعجیل دارد؟!
وقتی که حرکت کاه درته چاه موثر است در
کائنات، حرکت تو، اگر عزم آن کنی، چه ها می کند با این عالم!
اگر کمی زنده باشی ، پندارت به تو خواهد
گفت :
... حرکت تو، تمامی حرکات تو و تمامی
آنچه که بدان می اندیشی، تمامی آنچه که می سازی و تمامی آنچه که خراب می کنی و
تمامی آنچه که می گویی و تمام آنچه که می شنوی در تاخیر و تعجیل ظهور نور خدا
در روز های ما، اثر دارد...
آخر خدا، تو را چیزی بیش از یک پر
ِ کاه می داند، او تو را عظیم تر از آن آفریده است ....
اینک
حدود 22 سال از آن پیام سرنوشت ساز گذشته است. دغدغه های آن پیر فرزانه کاملاً اثبات
شده و آنچه در پرده بود اینک کاملاً آشکار و پدیدار است. تشکل «بسیج دانشجویی» سال
هاست که شکل گرفته و در عرصه دانشگاه ها مشغول فعالیت است.
بدون
تردید تا به امروز فعالیت بسیج دانشجویی در عرصه دانشگاه ها نتایج و ثمرات گرانسنگی
برای نظام و انقلاب در برداشته که تنها در دراز مدت این ثمرات ارزنده نمایان خواهد
شد، اما به نظر می رسد، راه برای تکامل آنچه که هست، طولانی است. هنوز عرصه های جدیدی
وجود دارد که بسیج دانشجویی باید برای رسیدن به نقطه کمالی که حضرت امام خمینی(ره)
و مقام معظم رهبری برای آن ترسیم کرده اند در آنها گام بگذارد.
نکته
ای که در رابطه با حرکت «بسیج دانشجویی» واجد اهمیت است، امر «پویایی» است. بی تردید،
آنچه که «بسیج دانشجویی» تاکنون در عرصه «پایایی» و حفظ انقلاب و نظام اسلامی انجام
داده در خور تقدیر و تحسین فراوان است، اما «پایایی» نظام در درازمدت ارتباط معنی داری
با «پویایی» پیدا می کند.
یک
نظام سیاسی خصوصاً نظامی ایدئولوژیک و مبتنی بر مکتب، نظیر جمهوری اسلامی ایران، تنها
در صورتی می تواند در عرصه تحولات جهانی پایدار ـ و از آن بالاتر مؤثر ـ باقی بماند
که بتواند براساس اصول و بنیانهای خود، همواره دیدگاه ها و نظرات جدید و مبتنی بر تحولات
زمانه ارائه دهد.
بسیج
دانشجویی، «هیئت علمی» بسیج و بلکه «هیئت علمی» نظام اسلامی است. آن گونه که در عرصه
دفاع مقدس، خلاقیت های بسیجیان هر روز حماسه جدیدی را آفرید، در عرصه فرهنگ نیز علاوه
بر دفاع، باید عنصر ابتکار را نیز به کار گرفت تا نه تنها در بازدارندگی دشمن موفق
شود، بلکه در اثبات و تکثیر فکر خود نیز توفیق یابد.
دانشگاه
بنا به ذات خود عرصه تبادل و تعامل فکری و فرهنگی است. در آنجا کالایی خریدار دارد
که بوی تازگی و خلاقیت بدهد و بسیج دانشجویی باید عرضه کننده این کالا باشد.
«بسیج
دانشجویی» بر خلاف دیگرانی که به «گفتمانهای غربی و شرقی» وابسته اند و با افول هر
گفتمان دچار «ضعف تئوریک» می شود و برای غلبه بر این غش و ضعف باید منتظر گفتمان تازه
ای باشند، متصل به منبع لایزالی است که هر دم از آن می توان تازه تری چید.
اصول
متعالی اسلام و انقلاب، رهنمودهای اصولی حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، کتب
اندیشمندان گرانقدری چون شهید آیت الله مطهری و جلال آل احمد و نیز بزرگان علمی حوزه و دانشگاه، دریای بیکرانی از
معارف هستند که با اتصال دائم بدانها می توان همیشه در جامعه و دانشگاه حرفی برای گفتن
داشت.
نکته
دیگر اینکه بر خلاف دوران جنگ نظامی، در نبرد فرهنگی آنچه که به کار می آید «کمیت»
مدافعان نیست، بلکه «کیفیت» دفاع است. امروز اکتفا نمودن به شمار اعضای بسیج و بسیج
دانشجویی، کفایت دفاع از کیان و نظام را نمی کند، بلکه مهمتر از آن توجه به کیفیت کار
است.
امروز
در عرصه دانشگاه ها عناصر خلاق، متفکر و دارای اندیشه و ابتکار فراوانی هستند که دل
در گرو آرمانهای انقلاب و نظام دارند و بسیج دانشجویی می تواند با تدوین سازوکارهایی
مناسب آنان را در مسیر تعالی و تکامل و خدمت به جامعه و انقلاب یاری دهد و با ایجاد
سازماندهی مناسب زمینه مبارزه علمی و فرهنگی، آنگونه که حضرت امام خمینی(ره) می خواستند
و مقام معظم رهبری می خواهند تحقق یابد.
زمینه
جذب این عناصر خلاق تنها در صورتی است که در مجموعه «بسیج دانشجویی» علاوه بر ظرفیتهای
کنونی که در جای خود مثمرثمر و کارآمد بوده اند، ظرفیت های جدیدی ایجاد شود که متناسب
با مقتضیات زمانه، روح پرشور جوانان مسلمان و متعهد را سیراب و آنان را به حرکت متعالی
و انقلابی امیدوار سازد آنچه که تاکنون مجموعه مؤمن بسیج دانشجویی نشان داده این است
که همگام با تحولات، توانایی خلق ابتکارات و ارائه توانمندیهایی را دارد و انشاء الله
که در این زمینه نیز مؤفق خواهد بود. چنین باد
سال
1367 نقطه عطفی در تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود. جنگ 8
ساله ای که با پشتیبانی قدرتهای بین الملی از سوی رژیم بعثی عراق بر نظام نوپای اسلامی
تحمیل شده بود، در این سال به پایان رسید و همین امر تحولات گسترده ای را در سطح داخلی
و خارجی بدنبال داشت.
پایان
دفاع مقدس، برای دشمنان انقلاب اسلامی به معنای پایان خصومت نبود بلکه شکست یک استراتژی
بود. عدم توفیق قدرتهای بزرگ در به زانو درآوردن انقلاب اسلامی که هدف نهایی آنان در
تحمیل جنگ 8 ساله بود، به آنان ثابت کرد که استراتژی تهاجم نظامی و استفاده از ضرب
و زور برای براندازی نظام اسلامی کارایی ندارد و دلیل عمده عدم کارایی این استراتژی
نیز نه بهره مندی ایران از تجهیزات پیشرفته و ساز و برگ فراوان نظامی، بلکه اتکای نظام
به ایمان و اعتقاد مستحکمی بود که ریشه در دل آحاد مردم داشت و هم او باعث می شد تا
جوانان و پیران این مرزوبوم تا آخرین نفس و تا پای جان در برابر هر توطئه و ترفند نظامی
ایستادگی کنند. از مقطع پایان دفاع مقدس به بعد استراتژی دشمنان انقلاب به سمت و سوی
دیگر رفت.
آنان
با رسیدن به این باور که عامل بقای انقلاب ایران، «مکتب» و «ایدئولوژی» است بنیان استراتژی
دیگری را ریختند که به جای جنگ نظامی، «تهاجم ایدئولوژیک» را به عنوان شیوه در پیش
می گرفت.
بر
این اساس، خطر ایران، خطری نظامی و اقتصادی به شمار نمی آید، بلکه ایران یک «خطر ایدئولوژیک»
است و لذا راه برخورد با تهدیدات آن، برخورد و تهاجم ایدئولوژیک و فرهنگی است و بدینسان
صبغه غالب تهاجم دشمنان از این پس فرهنگی شد و نخستین جرقه های تهاجم فرهنگی روشن گردید.ناگفته
پیدا است که در تهاجم فرهنگی اهداف اصلی که باید مورد حمله قرار گیرند, محیط های فرهنگی
اند . و لذا به زودی ردپای تهاجم در بسیاری از مراکز فرهنگی کشور چون مدارس و دانشگاهها
و حتی حوزه های علمیه نمایان شد. اما پایان جنگ, در داخل کشور نیز طلیعه تحولاتی گردید؛
برخی بر این باور بودند که اصول و ارزشهای مقدسی که در دوران دفاع مقدس مورد تاکید
حضرت امام(ره) و انقلابیون اصیل قرار داشت تنها متعلق به همان مقطع بوده وبا پایان
جنگ دوران آن ارزشها و شعارها به پایان خواهد رسید. تفکر بسیجی از جمله والاترین ارزشهای
دوران دفاع مقدس به شمار می آمد تفکری که در پناه آن,نظام اسلامی بیمه شد وحماسه ها
ی جاویدان دفاع مقدس در پرتو آن شکل گرفت. به اعتراف بسیاری از صاحب نظران و تحلیل
گران سیاسی و نظامی اگر حضور دلاورانه بسیجیان در عرصه های نبرد سهمگین 8 ساله نبود,
جنگ سرنوشتی غیر از این می یافت سرنوشتی که قطعا به نفع نظام و ملت و کشور نبود. اما
حضور اسطوره سازان بسیجی در صحنه های دفاع مقدس دشمنان را از اهداف شومشان بازداشت.
اما آیا پایان دفاع مقدس پایان عمر بسیج بود ؟
برای
حضرت امام خمینی(ره) پایان جنگ، پایان همه چیز نبود. برای ایشان پایان جنگ تازه آغاز
یک راه بود. امام خمینی(ره) بر خلاف آنان که می پنداشتند با پایان دوران دفاع مقدس
باید با تمامی شعارها و ارزشهای آن دوران وداع کرد، معتقد بود که اولاً جنگ ما اثرات
و نتایج بلند دامنه ای داشته که موجب بیداری تمامی ملتهای مظلوم و دربند و شکست شوکت
ابرقدرتهای شرق و غرب گردیده و لذا در این زمینه هیچ صحبت پشیمانی نیست و ثانیاً ارزش
ها و شعارهای زمان جنگ بایستی با همان شدت و حدت در عرصه باقی بمانند، چرا که جنگ هنوز
پایان نیافته است.
عده
ای می پنداشتند که پایان جنگ 8 ساله، پایان خصومت نظام های امپریالیستی علیه جمهوری
اسلامی ایران است، اما بینش الهی امام خمینی(ره) فراتر از این افق محدود را می دید.
او می دانست که دشمنی استکبار با انقلاب اسلامی ذاتی است و نبرد حق و باطل هیچگاه پایان
نمی پذیرد و لذا حاضر نشد به بهانه پایان جنگ، نقطه پایان بر طومار عمر ارزش ها و ساختارهای
انقلاب بگذارد. ایشان با درایت، استراتژی تهاجم فرهنگی دشمن پس از تهاجم نظامی را دقیقاً
درک نموده بود و به همین دلیل بودکه سال 67 یعنی سال پایان جنگ پیامهای ایشان بیش از
هر سال دیگری رنگ و بوی دفاع از انقلاب و ارزش ها و ضرورت مبارزه با استکبار جهانی
را دارد.
شکوه
این بینش الهی در پیام آذرماه 1367 امام خمینی(ره) ، یعنی پیام ایشان بمناسبت هفته
بسیج هویداست. ایشان در این پیام بسیج را «شجره طیبه» و «درخت تناوری» توصیف کردند
که دفتر تشکیل آن را همه مجاهدان از صدر تاکنون امضاء کرده اند.
غریبی کردن هیچ دردی را دوا نمی کند، به علاوه ی رفتن توی
تراس، فضای سبز یا پشت پرده ی تخت، ریز ریز گریه کردن. همه ی سعیتان را برای مثبت
نگاه کردن بکنید، با خوابگاهتان دوست باشید و آن را مثل خانه تان بدانید تا زندگی شیرین
شود!
همیشه در خاطر مبارک داشته باشید که هر انسانی خط قرمزها و
حریم هایی برای شخص شخیص خود دارد که بسیار به آن ها حساس است!
بیشتر رعایت حال دیگران را کردن، حتما یک جایی به دردتان می
خورد. مثلا اگر دوستان اتاق مجاورتان کنکور ارشد دارند فاتحه ی فیلم ترسناک دیدن
را بخوانید، عمرا به حرص و جوشش نمی ارزد!
خوابگاه جایی است که یاد می گیرید لیوان را بعد از چای
خوردن، توی قفسه بگذارید تا فردا هم استفاده کنید. مواجه شدن با صحنه ی میوه های
فاسد شده هم کمتر مشمئزتان می کند. آب، سفره، فریزر و حتی نمک می توانند کپک
بزنند. نگران نباشید ترم های بعد حتما خانم تر می شوید!
یک دوست خوب لزوما یک هم اتاقی خوب نیست، و یک غریبه ی
متفاوت، هم اتاقی بد. در خوابگاه با نیمه ی «غیراجتماعی» افراد باید زندگی کنی،
هرکس لزوما شخصیتی که در جامعه دارد را همه جا ندارد! این جا می فهمید متفاوت ترین
همکلاسی های دبیرستانی، می توانند بهترین هم اتاقی باشند و در این غربت، شما چقدر
به هم نزدیکید! این جا باورتان می شود می توانید با یک دانشجوی به کل متفاوت
دانشکده ی هنرهای زیبا از شهری که اسمش را نشنیده اید، کلی خاطره ی شیرین داشته
باشید!
در خوابگاه یاد می گیرید به گربه هایی که توی آشپزخانه هم
رفت و آمد دارند خوش بین باشید، یا احیانا سوسک بالداری که جز مسئول شب کسی جرات
کشتنش را ندارد. همیشه استغفار کنید و به باری تعالی پناه ببرید.
فراهم شدن امکان درس خواندن در اتاق، از موارد حقیقتا شاذ
است! توصیه می کنیم هرچه زودتر یک میز از سالن مطالعه ی خوابگاه را صاحب شوید.
ترم های اول استفاده از سینمای خوابگاه، موجب تمدد اعصاب
است! دوست و خوراکی یادتان نرود.
نمی توانید از یک دانشجوی غیرفنی توقع داشته باشید مثل شما
همیشه سرش در کتاب و پروژه باشد و غیر از دو ساعت قبل امتحان درسی بخواند.
مفیدترین راه این است که کان لم یکن تلقی شان کنید!
تنهایی ها و دلتنگی های خوابگاه فرصت خوبی برای نزدیک شدن
به خداوند هستند، لطفا با وایرلس پرشان نکنید!
پیشنهاد می شود تلفن را همیشه از سه شاخه بکشید، مگر آن
ساعت و دقیقه ی خاصی که با کسی که می خواهد تماس بگیرد هماهنگ کرده اید. اگر غفلتا
فراموش کنید بعد از اتمام حرفتان دوباره قطع کنید، خواب شبتان رسما حیف شده است!
نگران نباشید، صدایی که هم اکنون می شنوید ناشی از ترکیدن کنسروی
است که وقت شوخی و خنده با هم اتاقی ها، پاک فراموشش کرده اید. فریاد مسئول شب را
که این ظرف برای کیست جدی نگیرید، کاملا خونسرد به آشپرخانه بروید و صحنه ی چرب و
گلکاری شدن زمین و دیوارها را از دست ندهید، جهت عدم شناسایی راه تقیه در پیش
گیرید و در جمع، قربة الی الله فحشی هم نثار صاحب کنسرو بکنید!
بیت الزهرا، یا نمازخانه ی ساختمان هفتاد چمران، در سخت
ترین لحظات، یک دنیا آرامش بهتان می دهد. دوستان خوبی هم پیدا می کنید. فراموشش
نکنید...
همه ی شما در تعطیلات دلتان برای خوابگاه و هم اتاقی هایتان
تنگ می شود. بله! حتی شما دوست عزیز!
نویسنده: سیدعباس مرادی
اسمش داد می زنه که به چه درد میخورده ، راستش رو بخوای فقط
به همون درد میخوره و بس . خوابگاه یا همان خواب گاه . فقط اگه یه وقتی ساعت دو
نصف شب احساس کردی طبقه ی بالا داره رو سرت خراب میشه هیچ نترس ، زلزله نیست ! یا
طبقه بالایی سر اینکه نوبت کیه ظرفا رو بشوره دعوا شده ، یا اینکه یه آهنگ پیدا
کردن در حد تیم ملی و دارن امتحانش می کنن ;-)
اگه حال و حوصله ی شستن لباس نداری پس یا به تعداد زیاد
لباس زیر و رو بخر (پیشنهاد ما حداقل دو دست زیر و یک دست رو به ازای هر هفته
نرفتن خونه است) یا اینکه با خشکشویی روبروی دانشکده قرار داد ببند (لازم به ذکر
است که پیشنهاد دو دست لباس زیر به ازای هر هفته پابرجاست ) . "گشتم نبود
نگرد که نیست" ! اشتباه نکن هیچ سایپایی از روبروم رد نشد ، خواستم بهت بگم
اگه خودت لباسات رو میشوری دنبال جایی واسه آویزون کردنشون نباش ! فقط قربون دستت
اگه میخوای توی اتاق پهنش کنی قبلش اساسی بچلونش.
اگه اهل گفتگوی تمدن هایی پس باید به عرضت برسونم جَور شستن
ظرف و ظروف رو هم خودت به دوش بکش که تجربه ثابت کرده با تساهل و تسامح هیچ کاری
پیش نمیره ! تنها راهکار حفظ نظافت در خوابگاه برخورد تمدن هاست . ضمنا اگه توی
این برخورد یه مرتبه دیدین طرف مقابل در رفت شما هم در برین چون یا رفته با چوب و
چماق بیاد یا رفته گنده ترش رو بیاره !
هر گونه خوردنی و آشامیدنی ، لباس خوشکل ، کفش تیمیس و اساسا هر چیزی که بشه
باهاش موقتا کلاس گذاشت ، اتوو ، واکس (کفشی یا مویی) ، بروس (شایدم بروص و یا
بروث) خلاصه فرقی نمیکنه چطور باشه هرچیزی که بشه باهاش مو رو شونه کرد یا کفش رو
تمیز کرد متعلق به اموال عمومیه و هر چیزی که متعلق به اموال عمومی نیست خصوصیه !
پس اگه کسی از وسایل عمومی استفاده کرد ناراحتی نداره .
ضمنا آقای محترم اگه میخوای بری جزوه بگیری چرا اینقدر مثل
بی بی سی نظرسازی میکنی ؟ برو روبروی آینه وایسا ببین خوشتیپ هستی یا نه ؟ فقط
قربون دستت قبلش اعلام عمومی کن اینایی که پوشیدی همه اش جزو اموال عمومیه و متعلق
به همه ی بچه های دانشگاهه فردا یکی در نیاد جلوی اون خانمه که جزوه داره ضایعت
کنه !
حمومای خوابگاه مرکز استعدادهای درخشان در امور خوانندگی
است ، فقط لطف کنید واسه اینکه این استعداد ها خوب شناسایی بشن از ابراز انزجار
جدا خودداری فرمایید !
"گشتم نبود نگرد که نیست" نخیر ! اشتباه کردی یه
سایپا از جلوم رد شد . ببین به اتاق روبرویی که رشته اش گلابیه و اگه نیم ساعت قبل
از امتحان هم شروع کنه به خوندن میتونه بیست بگیره چه ربطی داره که حضرتعالی امتحان داری؟ حالا
کلاس هم میذاره برامون و بهش نمیگه امتحان . چی بود اسمش کولیز ، کوییلز ... همون
خواستم بگم برامون کلاس نذاری ما هم خودمون آخر ترم کولینز داریم !
امیر آباد ... دربست امیر آباد ... چیه بابا با شما که
نیستم ، یه مطلبی هست که روم نمیشه بهتون بگم . آخه زشته ... بابا اصرار نکن دیگه
اِاِاِاِاِ ! ببین چون روم نمیشه سر بسته بهت میگم اگه صبح قرار داری (روم سیاه
بذار یه ترم بگذره) یا اینکه با استادی کلاس داری که سر دیر اومدن گیر سه پیچ می
ده ، پس تعداد افراد سوییت رو ضربدر سه کن و بهمون تعداد دقیقه زودتر از خواب
بیدار شو که هیچ کس نوبت دستشویی رفتنش رو به تو نمیده ! ... منحرف من جزو اون
دسته ای هستم که هیچ وقت جرات ازدواج مجدد نداره ، دربست گرفتنم هم واسه استادیه
که باهاش کلاس دارم !
اینجا خوابگاهه ، شاید به درد خواب هم نخوره ولی دنیایی از
خاطرات داره که فقط توی سربازی نصیب آدم میشه ! شباش تلخه و روزاش سرد ولی خاطراتش
اینقدر شیرینند که همه ی این تلخی ها و سردی ها رو جبران میکنه .
نویسنده: محمدعلی اورعی
اهمیت هدف گذاری با
یک مثال توضیح داده میشود. آن جا که سوال از هدف تحصیل در دانشگاه از یک دانشجو
میشود گاهی با صراحت تمام گفته میشود که "برای بدست آوردن درآمد بالا من
میخواهم مهندس یا دکتر بشوم ". به راستی این عیبی بزرگ است. جوانی که این طور
فکر میکند چطور درس میخواند؟ علم خود را چطور و برای چه افرادی خرج میکند؟ این فرد
در آینده با چه میزان صداقتی قرار است که کار کند؟ آیا تضمینی وجود دارد که کم
فروشی در کار نکند؟ حال این نگاه را مقایسه کنید با نگاهی که یک دانشجو به درس
خواندن و تحصیل به دید عبادت نگاه میکند.
صحبت ما از تشکل های دانشجویی است که دغدغه اساسی آنها
اسلام و انقلاب اسلامی است و به هر نحوی ،چه در اسم و چه در گفتمان آنها، آنچه رخ
می نمایاند واژه ای است به نام اسلام. حال بماند که هر کدام از اسلام چه می خواهند
و همین چه خواستن است که ارزش کلام و گفتمان آن تشکل دانشجویی اسلامی را می سازد.
آیا اسلام را برای خود می خواهد یا خود را برای اسلام و انقلاب؟ با توجه به نقش به
سزای تشکل ها، یکی از کارکردهای آنها تضمین کردن روح اسلامی دانشگاه است. یعنی
لااقل در کنار مکاتب مختلف و طرز فکرهای گوناگونی که در محیط باز دانشگاهی موجود
است یک عده جوان مومن، با اعتقاداتی اسلامی و مستدل به قرآن، احادیث و فلسفه
اسلامی در صدد ارائه و بسط مفاهیم قرآنی باشند و فطرتهای توحیدی جوانان را برای
خدمت به اسلام، زنده و بیدار نگه دارند.
خودسازی فردی که از مهمترین هدفهای یک جوان مومن است نیز
در مجموعه هایی اجتماعی نظیر تشکل دانشجویی است که تحقق می یابد. جوان به خودی خود
اجتماعی است و از انزوا و عزلت بیزار است و نحوه معاش در حال و آینده او بسته به
محیط هایی است که در آن تنفس نموده است. تعمیق فرهنگ دینی با برگزاری همایش ها و
حلقه های مطالعاتی و حلقه های بحث و گفتگو است که محقق میشود و مهمترین ضعف
محیطهای مذهبی و به خصوص دانشجویان مسلمان اطلاع ناقص و سطحی از دین است.
از مهم ترین بایستگی های یک تشکل دانشجویی مسلمان ملاک
داشتن برای جذب و دفع است که این ملاک ها باید برگرفته ازکتاب و سنت و سیره باشد و
نه خوشامد فرد، بهانه های بیهوده و حمیت های بی مورد.
تشکل اسلامی بایستی در مسائل مهم درونی و بیرونی نظام و
انقلاب جهت گیری داشته باشد و این خود نشان از تعهد آن تشکل به اسلام و انقلاب
اسلامی است. این نگاه طلب کارانه از انقلاب باید از تشکل آرمانی برچیده شود و این
سوال همواره برای مسئولین واعضا مطرح باشد که چه خدمتی به انقلاب نموده اند؟ کجا
جلوی انحرافات را در نظام اسلامی با یک موضع منطقی گرفته اند ؟
جهت
گیری به معنای حزب گرایی و تامین منافع احزاب سیاسی خارج از دانشگاه نیست بلکه به
معنای در نظر گرفتن موانع و مقاصد انقلاب اسلامی و موضع گیری با توجه به عقل و
فطرت و آموزه های دینی است. اگر یک مسئول
یا یک حزب و جریان سیاسی در جهت اهداف انقلاب حرکت کند باید از او حمایت کرد و اگر
همان فرد یا گروه خواسته و یا ناخواسته در جهت تامین اهداف دشمنان تکاپو
میکند باید با زبان دوستی و البته صریح و
روشن آن را مورد سوال قرار داد.
زمان شناسی را نیز باید به جمع بایستگی های یک تشکل اضافه
نمود. ممکن است در برهه ای از زمان درس خواندن اهم امور باشد و در زمانی دیگر
مسئله ای دیگر. انعطاف پذیری شاید واژه درستی برای بیان این مضمون
باشد و این محقق نمی شود مگر با " وَ أمَّا الْحَوَادِثُ الوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا
فیها إِلَى رُوَاةِ أَحَادِیثِنَا".
کار علمی و پژوهشی از ضروریات یک تشکل است آن چنانی که یک
تشکل می تواند محملی برای مباحثات و رفع ایرادات علمی و فنی دانشجویان باشد. با
این تعریف نه تنها تشکیلاتی بودن به کار علمی و درسی دانشجو لطمه ای نمیزند بلکه
در تقویت آن نیز موثر خواهد بود. هنگامی که درس خواندن هدف متعالی پیدا می کند
جوشش علمی مضاعف از دانشجو مشاهده می شود. هدف نیز چیزی جز عزت اسلام و مسلمین
نیست که این عزت در حال حاضر با پیشرفت علم و فناوری میسر میشود.
یکی از آفات گروه های دانشجویی اختلاف و تفرقه است. اختلاف
نام تشکل ها و سلیقه های گوناگون زمینه ی پویایی دانشگاه و دانشجوست اما این
اختلاف سلایق تا هنگام اشتراک اصول و مبادی نباید زمینه دودستگی را بوجود بیاورد.
با این ترتیب فضایی سالم فراهم میشود تا تشکل های مختلف نسبت به مسائل مختلف به
بحث و گفتگو بنشینند.در جایی که اصول اعتقادی دو گروه دانشجو متفاوت است نیز می
توان بر سر مبانی نظری بحث کرد.
لازم به ذکر است که برای رسیدن به همه وسایل و ابزار که
لازمه رسیدن به اهداف هستند نیاز به تشکل و سازمان دانشجویی واحدی نیست. آن چنان
که میتوان برای نیل به هر کدام از آنها زیر شاخه هایی در یک تشکل و یا تشکلی جدید
بنیان نهاد.
در آخر کلام را مزین میکنیم به سخنان رهبر کبیر انقلاب امام
روح الله : جوانان متعهد در طول تاریخ و خصوص دانشجویان مسلمان در نسل حاضر
و در نسلهاى آینده سرمایههاى امیدبخش اسلام و کشورهاى اسلامى هستند. اینانند که با
تعهد و سلاح و استقامت و پایدارى مىتوانند کشتى نجات امت اسلامى و کشورهاى خود باشند.
و این عزیزانند که استقلال و آزادى و ترقى و تعالى ملتها مرهون زحمات آنان است. و اینانند
که هدف اصلى استعمار و استثمارگران جهانند و هر قطبى در صدد صید آنان است؛ و با صید
آنان است که ملتها و کشورها به تباهى و استضعاف کشیده مىشوند 1
1-
صحیفه امام ج15 347
پیام به انجمن اسلامى دانشجویان در امریکا و کانادا(رسالت دانشجویان مسلمان)
..... ص : 347